۱۴۰۰ خرداد ۱۰, دوشنبه

 جرم‌های امنیتی-سیاسی علیه پیروان سایر ادیان برای کم کردن فشارهای بین‌المللی



روند برخورد با اقلیت‌های مذهبی به ویژه مسیحیان ایران افزایش یافته و آنها کلیسای جنت آبادهمچنان با آزار و تبعیض دینی سازمان‌یافته و ساختاری مواجه هستند، در همین رابطه کیارش عالی‌پور سخنگوی سازمان ماده ۱۸ با آژانس خبررسانی کوردستان «کوردپا» به گفتگو پرداخته است.


«محبت نیوز»- سازمان ماده ۱۸ هر ساله گزارش مفصلی در مورد شرایط مسیحیان در ایران منتشر می‌کند که با استناد به آمار این سازمان، در سال گذشته میلادی ۱۱۵ مسیحی در ایران دستگیر شدند. از این تعداد ۳۸ نفر بازداشت و زندانی شدند. مسیحیان مجبور به پرداخت یک میلیون دلار وثیقه شدند. ۴۴ مسیحی در مجموع به بیش از ۱۵۰ سال زندان و ۵ سال تبعید محکوم شدند. دو نوکیش مسیحی هم متحمل ۱۶۰ ضربه شلاق شدند.

کیارش عالی‌پور، به عنوان روزنامه‌نگار و تهیه‌کننده به فعالیت رسانه‌ای مشغول است. او مدافع حقوق بشر و به عنوان سخنگوی سازمان ماده ۱۸ در زمینه دفاع از حق آزادی دین و عقیده تلاش می‌کند.

در این گفت‌وگوی ویژه کُردپا با وی، وضعیت اقلیت‌های مذهبی از جمله مسیحیان ایران را مورد بحث و گفت‌وگو قرار داده است.

کُردپا: چرا روند برخورد با اقلیت‌های مذهبی به ویژه مسیحیان ایران افزایش یافته و تغییر محسوسی در این رابطه به چشم نمی‌خورد؟


کیارش عالی‌پور: کاملن درست است، متاسفانه سرکوب اقلیت‌های دینی در ایران افزایش یافته است و آنها همچنان با آزار و تبعیض دینی سازمان‌یافته و ساختاری مواجه هستند. یکی از وعده‌های دولت روحانی در زمینه‌ اقلیت‌های دینی «رفع تبعیضات ناروا در همه ابعاد و اشکال آن» است ولی نه تنها این وعده او هم در حد یک شعار انتخاباتی باقی ماند بلکه بارها از سوی مسئولان نظام واژه‌هایی مانند «مسیحیت صهیونیستی»، «فرقه ضاله بهاییت»، «جاسوس» و بسیاری موارد نفرت‌پراکنی دیگر را شنیده‌ایم و بسیاری از اقلیت‌های دینی تنها به دلیل باور خود بازداشت، توهین و تحقیر شده‌اند. این سرکوب‌ها ریشه در نگاه امنیتی حکومت ایران نسبت به اقلیت‌های دینی و تبعیض‌های قانونی بسیاری دارد که در قانون مدنی ایران علیه اقلیت‌های دینی به ویژه اقلیت‌های دینی‌ای که به رسمیت شناخته نشده‌اند مانند بهاییان و نوکیشان مسیحی اعمال می‌شود. در دوره‌هایی، سرکوب اقلیت‌های دینی شدت بیشتری داشته است ولی عملن از آغاز انقلاب یک سیاست دنبال شده است. پس ریشه‌ی اصلی این مشکلات، داشتن یک دین رسمی در کشور و نگاه سرکوبگرایانه‌ حکومت ایران است. آزادی دین و عقیده زمانی تحقق پیدا می‌کند كه دین و عقیده فرد، جرم محسوب نشود و منجر به سلب حقوق فردی و اجتماعی او نشود.

به عنوان مثال، در چهار دهه گذشته شمار نوکیشان مسیحی افزایش چشمگیری داشته است و این موجب نگرانی صاحبان قدرت در ایران شده است. به همین دلیل، آنها محدودیت‌های بسیاری را اعمال کرده‌اند، از جمله: ممنوعیت حضور نوکیشان مسیحی در کلیسا، نقض آزادی پرستش و اجتماع، تعطیل کردن تنها مرکز نشر کتاب مقدس مسیحیان به زبان فارسی، بازداشت، حکم‌های سنگین زندان و حتی قتل‌های فرا قضایی رهبران مسیحی و بسیاری موارد دیگر.

کُردپا: چرا حکومت ایران به عنوان یک جرم سیاسی – امنیتی به مسیحیت در ایران می‌نگرد؟

کیارش عالی‌پور: درسال‌های اخیر، شماری از مسیحیان ایرانی با اتهام واهی اقدام علیه امنیت ملی، با احکام دراز مدت و سنگین زندان از ۵ تا ۱۵ سال مواجه شده‌اند. این اتهامات سیاسی از این جهت وارد شده‌اند تا از اعتراض جامعه جهانی به اتهاماتی که پایه‌ی دینی دارند مانند شرکت در یک جلسه صلح‌آمیز پرستشی در یک خانه‌ شخصی یا ارتداد جلوگیری به عمل آید.

به عنوان مثال، اخیرن یک زوج نوکیش مسیحی به نام سارا احمدی و همسرش همایون ژاوه به دلیل فعالیت صلح‌آمیز عقیدتی به ترتیب به هشت و دو سال زندان محکوم شده‌اند، و برای تحمل حبس، به زندان اوین احضار شده‌اند. همایون ژاوه از بیماری پارکینسون به شدت رنج می‌برد و همسر او سارا احمدی در واقع پرستار او است.

سارا احمدی متهم به اداره کردن دستجات، شبه دستجات و گروه‌های غیرقانونی از طریق «مسیحیت تبشیری صهیونیستی»، برای «برهم زدن امنیت کشور» شده. اتهام دیگر این نوکیش مسیحی هم عضویت در دستجات و گروه‌های غیرقانونی برای «برهم زدن امنیت ملی» اعلام شده‌ است. دادگاه بدوی خانم احمدی را در مجموع به یازده سال زندان متهم کرده بود. هشت سال محکومیت برای اداره کردن گروه‌های غیرقانونی و سه سال برای عضویت در این گروه‌ها. صدور چنین حکمی علاوه بر ناعادلانه بودن، ناآگاهی قاضی دادگاه بدوی در أمور حقوقی را نشان می‌دهد چون اداره کردن و عضویت یک گروه نمی‌تواند جدا از هم تلقی بشود. البته دادگاه تجدیدنظر این حکم را به هشت سال کاهش داد.

همایون ژاوه، با اتهام عضویت در دستجات و گروه‌های غیرقانونی برای «اقدام علیه امنیت ملی» از طریق عضویت در «مسیحیت تبشیری صهیونیستی»، به دو سال زندان محکوم شده‌است. تنها دلیل محکومیت این زوج، باور مسیحی آنها و فعالیت‌های صلح‌آمیز آیینی آنها براساس باورشان است. این متهمان و محکومان مسیحی اغلب مجبور به تهیه و سپردن وثیقه‌‌های بسیار سنگین می‌شوند. بعضی از متهمان با علم به اینکه از دادرسی عادلانه برخوردار نخواهند شد مجبور به فرار از کشور می‌شوند که در این صورت معمولا وثیقه آنها توسط دولت ضبط می‌شود.

این نوع نگرش حکومت ایران و این جرم‌های واهی امنیتی-سیاسی چند دلیل دارد. اول آنکه ایران از امضاکنندگان بیانه جهانی حقوق بشر است و جمهوری اسلامی به هر حال نمی‌تواند آشکارا به نقض قوانین بین‌المللی در زمینه آزادی دین و عقیده اعتراف کند، چون برای آنها هزینه دیپلماتیک دارد. پس برای کم کردن فشارهای بین‌المللی از جرم‌های امنیتی-سیاسی علیه اقلیت‌های دینی استفاده می‌کند. دلیل دیگر این است که حکومت ایران به شدت از رشد مسیحیت و سایر باورها در ایران نگران است. در یک حکومت دینی که بجای دموکراسی، تئوکراسی یا حاکمیت دینی زمام امور را در دست دارد، گرویدین مردم آن کشور به باورهای دیگر یا حتی خوانش‌های متفاوت از دین رسمی کشور یعنی اسلام، مشروعیت آن نظام را زیر سوال می‌برد و این حکومت ایران را نگران کرده است. به همین دلیل از فعالیت‌های کاملا مسالمت‌آمیز مسیحیان، بهاییان، یارسان، دراویش، اهل سنت و سایر اقلیت‌های دینی به عنوان اقدام علیه امنیت ملی یاد می‌شود.

کُردپا: وضعیت نوکیشان مسیحی در ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

کیارش عالی‌پور: وضعیت مسیحیان، به ویژه نوکیشان مسیحی که حکومت ایران آنها را به رسمیت نمی‌شناسد بسیار بد است. به طور کلی از جمله رنج‌های مسیحیان ایران به ویژه نوکیشان مسیحی می‌توانیم به زندان، تبعید، محرومیت از تحصیل، اخراج از محل کار، یورش به کلیساهای خانگی، شلاق خوردن، ضبط اموال شخصی و حتی سلب حق داشتن فرزند خوانده نام ببریم. مسیحیان ایران همچنان شاهد ادامه تبدیل و تخریب و مصادره مراکز دینی خود بوده‌اند. در حال حاضر حداقل ۱۹ شهروند مسیحی در ایران در زندان و تبعید به سر می‌برند و عده بیشتری در انتظار برگزاری دادگاه و رسیدگی به اتهاماتشان هستند.

سازمان ماده ۱۸ هر ساله گزارش مفصلی در مورد شرایط مسیحیان در ایران منتشر می‌کند. برای روشن‌تر شدن شرایط جامعه‌ مسیحیان به چند آمار که مربوط به سال ۲۰۲۰ میلادی است اشاره می‌کنم.

در سال گذشته میلادی ۱۱۵ مسیحی در ایران دستگیر شدند.

از این تعداد ۳۸ نفر بازداشت و زندانی شدند.

مسیحیان مجبور به پرداخت یک میلیون دلار وثیقه شدند.

۴۴ مسیحی در مجموع به بیش از ۱۵۰ سال زندان و ۵ سال تبعید محکوم شدند.

دو نوکیش مسیحی هم متحمل ۱۶۰ ضربه شلاق شدند.

در ده سال گذشته تقریبن تمامی کلیساهای رسمی فارسی زبان مجبور به تعطیلی جلسات فارسی خود و یا تعطیلی کامل کلیسا شده‌اند. کتاب مقدس مسیحیان و سایر کتاب‌های مسیحی هم به زبان فارسی ممنوع شده‌اند. کسانی که چنین کتاب‌ها و یا مواد آموزشی مسیحی در اختیار داشته باشند، به ویژه اگر تعداد آنها به اندازه‌ای باشد که بتواند در اختیار علاقه‌مندان قرار گیرد باید منتظر عواقبی سخت و احکام زندان باشند.

کُردپا: فشار و محدودیت‌ها بر کلیساهای رسمی در ایران چگونه است؟

کیارش عالی‌پور: در مقایسه با نوکیشان مسیحی، مسیحی زادگان به رسمیت شناخته شده یعنی ارمنی‌ها و آشوری‌ها، از آزادی نسبی برخوردار هستند.

البته در ایران نه تنها نوکیشان مسیحی که حتی مسیحی‌زادگان هم تحت فشار هستند. آنها هم از محدودیت‌ها و تبعیض‌های گسترده رنج می‌برند و ساختمان‌های آنها هم تحت مراقبت شدید ماموران امنیتی است. به عنوان مثال چندی پیش کشیش آشوری ویکتور بت‌تمرز و همسر ایشان شامیرام عیسوی، پس از تایید حکم ۱۵ سال زندانشان در دادگاه تجدیدنظر، و پیش از پایان مهلت معرفی به زندان، مجبور به ترک ایران شدند.

ویکتور بت‌تمرز ۶۵ ساله است، و به ده سال حبس محکوم شده، شامیرام عیسوی، ۶۴ ساله است و به ۵ سال زندان، به دلیل فعالیت مسالمت‌آمیز عقیدتی، محکوم شده‌اند. حکومت ایران فشار زیادی بر رهبران کلیسای ایران در دهه‌های گذشته وارد کرده و دستکم هشت نفر از آنها به دلیل وفاداری به باور مسیحی خود جانشان را از دست دادند.

جامعه در حال رشد نوکیشان مسیحی اجازه شرکت در کلیساهای رسمی را ندارد. آنان با پذیرش خطر بازداشت و زندانی شدن مجبور به حضور در کلیساهایی مخفی به نام کلیساهای خانگی هستند. بسیاری از نوکیشان مسیحی از ترس آزار دینی، باور خود را به شکل عمومی اعلام نمی‌کنند.

کُردپا: موارد نقض حقوق مسیحیان در ایران تا چه حد مورد توجه سازمان‌های حقوق بشری قرار گرفته است؟

کیارش عالی‌پور: همان‌طور که می‌دانید، برخلاف تعهدات بین‌المللی که حکومت ایران دارد، موارد بسیاری از نقض آشکار حقوق بشر و آزار‌های دینی گزارش می‌شود. متاسفانه به نهادهای ناظر بین‌المللی از جمله گزارشگران ویژه‌ی سازمان ملل اجازه ورود به ایران و بررسی شرایط حقوق بشری داده نمی‌شود. ولی این برخوردها با انتقادات شدید مجامع بین‌المللی روبرو بوده است. به عنوان مثال کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل متحد در پاییز سال گذشته با صدور قطعنامه‌ای‌ «نقض شدید» حقوق بشر در ایران از جمله نقض حقوق زنان، شکنجه زندانیان و نقض حقوق اقلیت‌های دینی و مذهبی را محکوم کرد و از حکومت جمهوری اسلامی خواسته تا به مصونیت آمران و عاملان جنایت علیه اقلیت‌های دینی و مذهبی پایان دهد.

در فهرست سالانه­‌ی دیدبان جهانی آزار مسیحیان که توسط سازمان بین‌المللی درهای باز منتشر شده، ایران در رتبه‌ی هشتم جهان در زمینه‌ی آزار و جفا بر مسیحیان قرار گرفته است. سال گذشته ایران در رتبه نهم جهان قرار داشت و در ده گذشته هیچ‌گاه رتبه‌ ایران از ۱۰بالاتر نرفت و شاهد بهبودی در این زمینه نبودیم. این در حالی است که اختلاف امتیاز ایران در مقایسه با کشورهایی که در رده‌های چهارم به بعد در این فهرست قرار دارند بسیار کم است.

یک نمونه دیگر نامه‌ای است که گزارشگران ویژه سازمان ملل در نوامبر سال گذشته میلادی به مقامات جمهوری اسلامی نوشتند. شش نفر از گزارشگران ویژه سازمان ملل از جمله گزارشگر ویژه در امور آزادی دینی، گزارشگر ویژه در مورد حقوق بشر در ایران و گزارشگر ویژه اقلیت‌ها نامه‌ای به حکومت ایران نوشتند و در آن در مورد احکام صادره در دادگاه‌های انقلاب علیه مسیحیان شدیدا ابراز نگرانی کردند. این گزارشگران به ویژه به اسامی ۲۴ تن از مسیحیانی اشاره کردند که با اتهاماتی مبهم مثل «اقدام علیه امنیت ملی» یا «مسیحیت صهیونیستی» به احکامی سنگین محکوم شدند. به همین دلیل این گزارشگران خواستار شفافیت‌سازی در مورد مبنای صدور این احکام و توجیه حقوقی و قانونی این احکام شدند و این فرصت را به حکومت ایران دادند که پاسخی به گزارش‌های نهادهای حقوق بشری مستقل مثل سازمان ماده ۱۸ بدهند.

در تاریخ ۱۲ ژانویه امسال، در پایان یک مهلت ۶۰ روزه دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل، پاسخ های قوه قضاییه ایران را در اختیار گزارشگران ویژه سازمان ملل قرار داد. و اعلام کردند که در ایران تفتیش عقاید و شکنجه وجود ندارد، تبعیض به هیچ عنوان وجود ندارد و تمامی اتهاماتی که علیه آنها مطرح شده بود را رد کردند و منکر شدند. ولی جالب اینجاست که صحت تک تک موارد دستگیری و بازداشت را تایید کردند ولی علت محکومیت را اتهاماتی مبهم از جمله «اقدام علیه امنیت ملی»، ارتباط با «مسیحیت صهیونیستی» و «عضویت در گروه‌های متخاصم» اعلام کردند. یعنی جمع شدن چند نفر مسیحی در یک خانه شخصی و پرستش کردن و خواندن کتاب مقدس مسیحیان را اقدام علیه امنیت ملی و ارتباط با دولت‌های متخاصم تفسیر می‌کنند.

کُردپا: آیا موضع سازمان‌های مدافع حقوق بشر باعث تغییر رویکرد امنیتی حکومت ایران به مسئله اقلیت‌‌های مذهبی و اتنیکی شده است؟

کیارش عالی‌پور: از آغاز انقلاب و حداقل از زمانی که سازمان عفو بین‌الملل در سال ۱۳۵۸ اعدام‌ها را محکوم کرد، جمهوری اسلامی حقوق بشر را غربی و صهیونیستی نامید و این گفتمان تا امروز همچنان حاکم است.

ولی حکومت ایران برای حفظ وجهه بین‌المللی خودش حداقل به ظاهر نمی‌تواند کاملن منکر حقوق بشر شود و همچنان شعارهایی در زمینه دفاع از حقوق بشر و حقوق شهروندان ایرانی می‌دهد. پس موضع سازمان‌های مدافع حقوق بشر به عنوان چشمان نظاره‌گر و مدافعان کرامت انسانی هزینه‌های دیپلماتیک بسیاری برای حکومت ایران ایجاد کرده است و در مواردی حکومت ایران را وادار به پاسخگویی و کاهش احکام زندان یا آزادی زندانیان عقیدتی-سیاسی کرده است. به همین دلیل است که حکومت ایران از خبررسانی در مورد بازداشت‌های خودسرانه، شکنجه و سایر موارد نقض حقوق بشر بسیار ناخشنود است و از زندانیان و خانواده‌‌های آنها می‌خواهد که این موارد را منتشر نکنند. ولی توصیه من و سایر مدافعان حقوق بشر به مردم این است که سکوت نکنند و این موارد را گزارش بدهند.

کنوانسیون‌ها و پیمان‌نامه‌های جهانی که تا به حال در زمینه حقوق بشر به تصویب سازمان ملل متحد رسیده، نقش مؤثری در شکل‌گیری قوانین داخلی کشورها و سوق دادن جوامع به ‌سوی توسعه‌یافتگی داشته است. پس برای ایجاد دنیایی بهتر برای زیستن و کاهش رنج هم‌وطنانمان، همچنان باید در مورد حقوق بنیادین انسان‌ها آگاهی‌رسانی کرد.

کُردپا: برای بهبود وضعیت اقلیت‌های مذهبی و اتنیکی در ایران چه پیشنهادی دارید؟

کیارش عالی‌پور: قانون اساسی به عنوان میثاق اصلی بین مردم و حاکمیت، باید تضمین کننده حقوق اساسی و آزادی‌های فردی باشد. یکی از مهم‌ترین وجوه آزادی فردی، آزادی در عقیده و باور دینی یا مذهبی است.

در کشورهای دموکراتیک اصل جدایی دین از دولت در قانون اساسی وجود دارد. حکومت نماینده هیچ دینی نیست، و ادیان گوناگون از آزادی لازم برای حضور و فعالیت در جامعه و سازمان دادن پیروان و مراسم دینی خود برخوردارند.

پس باورهای دینی در امر حکومت دخالت داده نمی‌شوند و همگی مردم فارغ از دین و عقیدهایشان در برابر قانون یکسان هستند و از حقوق یکسان برخوردار هستند. بنابراین هیچ تبعیضی بین پیروان ادیان نباید وجود داشته باشد. چرا؟ چون در کشورهای دموکراتیک دین رسمی وجود ندارد و مسلما مردم مجبور به خداناباوری هم نیستند. بلکه برعکس، مردم آزادانه می‌توانند از هر باوری، تا جایی که به حقوق سایر شهروندان لطمه نزند پیروی کنند.

اصل سیزدهم از قانون اساسی ایران زرتشتیان، كلیمیان و مسیحیان را به عنوان اقلیت‌های دینی به رسمیت می‌شناسد و تاکید می‌کند كه آنان در انجام مراسم دینی خود آزادند و اجازه دارند برطبق آیین خود زندگی و عمل كنند. اصل ۲۳ از قانون اساسی ایران هم بیان می‌کند که تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ‌كس را نمی‌توان به صرف داشتن عقیده‌ای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد. این گفته‌ها زیباست ولی خب، دو صد گفته چون نیم کردار نیست. متاسفانه اصل سیزدهم قانون اساسی ایران کاملا گمراه‌کننده است. در همین اصل ۱۳ قانون اساسی، بهاییان و نوکیشان مسیحی و سایر ادیان غیر رسمی از هیچ حقی برخوردار نیستند.

در کنار این اصول قانون اساسی که به نظر مترقی و خوب هستند متاسفانه تبعیض‌های قانونی بسیاری در قانون مدنی ایران وجود دارد که اقلیت‌های دینی ایرانی، حتی آنهایی که به رسمیت هم شناخته شده‌اند با آن مواجه هستند. مثلا موانع شغلی: غیر مسلمانان در نیروهای مسلح ایران استخدام نمی‌شوند ولی مردان غیر مسلمان باید به خدمت سربازی بروند و بسیاری از شغل‌های دولتی را نمی‌توانند داشته باشند. یا اینکه اقلیت‌های دینی اجازه ندارند کودکی مسلمان را به فرزندی بپذیرند. یک مورد اخیر در این زمینه ماجرای تلخ لیدیا کودک دو ساله است. براساس حکم قاضی بوشهر که سال گذشته صادر شد، فقط به دلیل آنکه این کودک مسلمان‌زاده‌ است، زوج نوکیش مسیحی مریم فلاحی و سام خسروی نمی‌توانند سرپرستیش را برعهده داشته باشند و پس از دو سال باید کودک را به پرورشگاه تحویل دهند. متاسفانه از این تبعیض‌های قانونی بسیار است.

جامعه جهانی باید حکومت ایران را بیش از پیش در برابر نقض قوانین بین‌الملی و قانون اساسی در زمینه حفاظت از آزادی اقلیت‌های دینی در مرزهای خود پاسخگو کند و این کار نیاز به تلاش مردم ما دارد. تعطیلی کلیساها و سایر عبادت‌گاه‌‌ها، تصاحب املاک کلیسایی و تصاحب أموال سایر اقلیت‌ها، بازداشت رهبران اقلیت‌های دینی، جلوگیری از حضور نوکیشان مسیحی در کلیساها و تهدید آنها همگی نقض آشکار ماده هجدهم از اعلامیه جهانی حقوق بشر در زمینه آزادی دین و عقیده است. این در حالی است که ایران هم از امضاء کنندگان این اعلامیه جهانی است.

حکومت ایران باید تمامی اقلیت‌های دینی از جمله ادیان غیر رسمی و مسیحیان فارسی زبان را در برابر قانون به عنوان شهروندان کامل به رسمیت بشناسد و تمامی زندانیان عقیدتی را بدون قید و شرط آزاد کند تا آنها هم بتوانند از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی خودشان برخوردار شوند. فارغ از قوم و نژاد و باور، ایران متعلق به همه ایرانیان است. به نظر من، مهمترین کار برای بهبود وضعیت اقلیت‌های دینی و اتنیکی این است که فارغ از قوم و نژاد و باور همه دست به دست هم بدهیم و با صدایی رسا از یکدیگر حمایت کنیم و مطالبات‌مان را بیان کنیم. دعوت کُردپا از من به همین گفتگو در مورد اقلیت‌های دینی، به ویژه مسیحیان، نویدبخش این همبستگی است و برای این فرصتی که به من دادید بسیار سپاسگزارم. به امید روزی که دیگر شهروندان درجه یک و دو در ایران نداشته باشیم. به امید روزهای بهتر!


 مرگ و میر آبان ۹۸؛ معمای چند هزار نفری که اضافه‌اند

سازمان ثبت احوال ایران به تازگی داده‌های ماهانه مرگ و میر پاییز سال ۹۸ را منتشر کرده است؛ داده‌هایی که می‌تواند ما را به به حل یک معمای دردناک نزدیک‌تر کند.

سازمان ثبت احوال ایران نهادی است که مسئولیت ثبت آمار ازدواج، طلاق، تولد و وفات را بر عهده دارد. این آمار به‌صورت فصلی و در پایان هر فصل بر روی سایت این سازمان قرار می‌گیرد.

با مقایسه آمار ثبت احوال در فصل پاییز ۹۸ با آمار میانیگین پاییز سال‌های قبل درمی‌یابیم که در این فصل بیش از ۷ هزار و ۵۰۰ فوت اضافه ثبت شده است که بیشترین آمار فوت اضافه مربوط به آبان ۹۸ است.

بر اساس این آمار در ماه آبان ۹۸، تعداد فوت ثبت شده ۳۸ هزار و ۵۱۷ نفر بوده است. این آمار در ماه قبل از آن یعنی مهرماه ۳۴۳۱۶ نفر بوده است و در ماه بعدی یعنی آذر ماه سال ۹۸، ۳۳۶۱۵ نفر بوده است.

این آمار نشان می‌دهد که در ماه آبان، آمار مرگ و میر ثبت شده ۴۲۰۱ نفر بیشتر از ماه مهر و ۴۹۰۲ نفر بیشتر از ماه آذر بوده است.

علاوه بر این، مقایسه آمار با ماه‌های بعد نشان می‌دهد که میزان مرگ و میر در این ماه با آمار بالای فوت در ماه‌های اوج ابتلای به کرونا در تابستان و پاییز ۹۹ برابری می‌کند و همچنین میزان فوت در آبان ۹۸، شش هزار نفر بیشتر از تعداد فوت ثبت‌شده در ماه آبان سال ۹۷ بوده است.

مجموع این داده‌ها به ما می‌گویند که شاهد یک وضعیت غیرعادی آمار مرگ و میر آبان ۹۸ هستیم و باید توضیحی برای آن پیدا کنیم.

کرونا مقصر است؟

برای حل کردن معمای فوتی‌های آبان ۹۸، احتمالاً به ذهن بسیاری این پاسخ خطور می‌کند که این آمار مرگ و میر مربوط به شیوع ویروس کرونا در آن دوران است.

 مانند آنفلوآنزا به ما نشان می‌دهد که آغاز همه‌گیری جهانی کووید-۱۹ از نوامبر و دسامبر ۲۰۱۹ (معادل آذر ماه ۱۳۹۸) بوده است.

همچنین آخرین تحقیقات علمی مستقل و آمارهای سازمان بهداشت جهانی به ما نشان می‌دهد که در هیچ کشوری از جمله شهر ووهان چین که به احتمال زیاد نقطه اصلی آغاز این همه‌گیری بوده، آمارهای فوت ثبتی تا قبل از ژانویه ۲۰۲۰ (دی و بهمن ۹۸) به‌طرز قابل ملاحظه بیشتر از حد مورد انتظار نبوده‌ است. گزارش سازمان بهداشت جهانی از شهر ووهان صفحه ۳۳ و تحقیق و ردیابی فوت ثبتی در ۹۱ کشور دنیا گواه بر همین ادعاست.

از سوی دیگر، آخرین تحقیقات من و همکاران از توالی‌یابی ژنتیکی در ایران نشان می‌دهد که آغاز اپیدمی کرونا در ایران به اویل تا اواسط دی ماه ۱۳۹۸ برمی‌گردد.

بیشتر در این باره:

معمای افزایش آمار رسمی مرگ‌‌های پاییز ۹۸ در ایران‎

بر اساس نتایج این تحقیق، نمونه‌های ویروس گرفته‌شده از افراد مبتلا در داخل ایران و یا افرادی که سابقه سفر به ایران داشته و به کشورهای مقصد بازگشته‌اند، کاملاً با نمونه‌های اولیهٔ گرفته‌شده از ویروس در شهر ووهان انطباق دارد.

پس تا اینجا می‌دانیم که رشد سریع آمار مرگ و میر ثبت‌شده ناشی از کرونا در ایران مربوط به اوایل تا اواسط دی‌ماه ۹۸ بوده و کرونا نمی‌تواند عامل اصلی افزایش مرگ و میر در پاییز ۹۸ و به ویژه آبان ۹۸ باشد.

نکته مهم اینکه یافتن یک یا چند بیمار در پاییز نمی‌تواند مثال نقض باشد، چون سؤال اصلی این است که آیا در پاییز سال ۹۸، ویروس کرونا «به‌طور قابل ملاحظه» در کشور پخش شده که منجر به فوت هزاران نفر شود یا نه.

پس از گذشت یک سال از این همه‌گیری جهانی به‌خوبی می‌دانیم که در هر کشوری که ویروس کرونای جدید به‌طور گسترده و کنترل‌نشده پخش شود، منجر به فوت افراد بیشتری در ماه‌های آتی پس از ورود ویروس می‌شود.

پس در مورد ایران اگر پاسخ به این سؤال مثبت می‌بود، قطعاً باید شاهد یک روند رو به افزایش در آمار فوت زمستانی در اغلب استان‌های کشور می‌بودیم که عملاً چنین اتفاقی مطلقاً رخ نداد. بنابراین طبق این شواهد نمی‌توان گفت که شیوع کرونا عامل افزایش ۷۵۰۰ نفری مرگ و میر در پاییز ۹۸ بوده است.


از آنفلوآنزا و تصادفات چه خبر؟

گزاره‌های دیگری هم در پاسخ به معمای فوت اضافه پاییز ۹۸ وجود دارند، مانند شیوع آنفلوآنزا و احتمال افزایش تصادفات مرگبار جاده‌ای.

بررسی گزارش‌های مربوط به شیوع آنفلوآنزا در ایران در پاییز ۹۸ نشان می‌دهد که در آن زمان در برخی استان‌های کشور بیماری آنفلوآنزای نوع الف از گونه‌ی همه‌گیری H1N1 در چرخش بوده است.

با این حال، موارد ثبتی فوت ناشی از آنفلوآنزای فصلی تنها ۱۰۶ نفر گزارش شده است. اگر آمار بالای فوت پاییزی یک عامل پاتوژنیک یا ویروسی مانند آنفلوآنزا می‌داشت، باید قطعاً شاهد گزارش تلفات گسترده در استان‌های متعدد کشور و حتی تکمیل ظرفیت بخش‌های بیمارستانی بسیاری از شهرها به علت این عامل ویروسی می‌بودیم. اما چنین گزارشی در سطح گسترده به هیچ وجه وجود ندارد.

ما برای دقت بیشتر گزارش‌های پلیس ایران را نیز مشاهده کردیم و بر اساس این گزارش‌ها، آمار تلفات جاده‌ای سال ۹۸ نیز تغییر محسوسی نسبت به سال‌های قبل نداشته است و نمی‌توان از تصادفات جاده‌ای به عنوان علت افزایش بالای مرگ و میر در پاییز ۹۸ نام برد.


از فوت‌های ثبت نشده چه خبر؟

اگر روند فوت ثبت شده در سامانه آنلاین ثبت احوال از اوایل دهه ۱۳۴۰ تاکنون را مرور کنیم، در آغاز دهه ۷۰ شمسی شاهد یک پیک چند میلیونی فوت ثبت‌شده هستیم که به علت «طرح ضربتی ثبت فوت» از سال‌های گذشته رخ داده است. یعنی در برخی سال‌ها آمار فوت ثبت نشده بود ولی مجموع این آمارها، یک جا با هم حساب شده است و سبب شده که آمار فوت نسبت به سال قبل یا بعد تفاوت بسیار زیادی داشته باشد.

این روند در دهه ۸۰ نوسانات کمتری داشته است، اما با این وجود در برخی سال‌ها تفاوت بین آمار فوت ۲ سال متوالی به چیزی بیشتر از ۸۰ هزار نفر می‌رسیده است.


نمودار ۲: آمار مرگ و میر سالانه از ۱۳۳۸ تا ۱۳۹۸/ منبع: غفاری و همکاران (۲۰۲۱)


آخرین باری که یک نوسان با چنین دامنه بالایی در آمار ایران مشاهده شد، به سال ۱۳۹۳ برمی‌گردد که در آن سال چیزی بیش از ۷۰ هزار فوت اضافه نسبت به سال‌های قبل و بعدش گزارش شده است.

هنوز علت یا علل اصلی این آمار بالا در سال ۱۳۹۳ مشخص نیست اما یکی از کاندیدهای اصلیبرای توضیح این وضعیت، می‌تواند شیوع ویروس مرس (کرونا ویروس عامل سندروم تنفسی خاورمیانه) باشد که در سال ۲۰۱۲ برای نخستین بار در منطقه خاورمیانه گزارش شد.

علاوه بر این مورد، یک نمونه نوسان ماهانه هم در ماه دسامبر ۲۰۱۸ یعنی آذر و دی ۹۷ وجود دارد که ۳۶۴۰۰ فوت ثبت شده و تفاوت قابل ملاحظه‌ای با ماه قبل دارد.

یک احتمال مهم درباره این تفاوت آماری همان بحث «فوت‌های ثبت‌نشده» است. ممکن است در ماه‌های قبل از آن آمار فوتی‌ها ثبت نشده باشد و بعد به آمار آذر و دی ۹۷ اضافه شده باشد.

اما آیا چنین احتمالی درباره آبان ۹۸ وجود دارد؟ یعنی ممکن است که آمار فوتی‌های ماه قبل ثبت نشده باشد و بعد به آمار ماه آبان اضافه شده باشد؟

یکی از موثرترین راه‌ها برای پاسخ به این سوال، مقایسه میزان فوت در هر بازه‌ی زمانی با متوسط فوت از سال‌های قبل است.

پیش از این اشاره کردیم که با وجود نوسانات سالانه در داده‌های ثبت احوال، این آمار از سال ۱۳۹۴ تا کنون از نظم آماری بالاتری برخوردار است و قابلیت پیش‌بینی‌پذیری بهتری دارد.

همین مسئله به ما اجازه داد تا بتوانیم تعداد فوتی‌های واقعی در بازه زمانی اپیدمی کرونا در کشور را محاسبه کنیم و از روی آن تقریبی برای میزان ابتلای عمومی در هر استان بدست آوریم.

نتایج همین بررسی من و همکارانم که در نشریه لنست به چاپ رسید حاکی از تطابق بسیار بالای این محاسبات با داده‌های سرولوژی کشوری از آمار ابتلا در همان زمان دارد. در نتیجه اگر داده‌های ثبت احوال قابل اتکا نبود، امکان چنین تطابق دقیقی هم میسر نمی‌شد.

حال اگر به موضوع آبان ۹۸ بازگردیم، در واقع همین محاسبات مرگ و میر به ما نشان می‌دهد که تعداد فوت‌های اضافه در طول بازه پاییز ۹۸ بیش از ۷ هزار ۵۰۰ نفر بالاتر از سال‌های قبل است در حالی که در فصول دیگر سال ۹۸ افت و خیز قابل ملاحظه‌ای نسبت به متوسط سال‌های قبل دیده نمی‌شود.

پس نمی‌توان اینگونه تعبیر کرد که فوت بالای پاییزی ناشی از انباشت فوت ثبت نشده از فصول قبل از آن بوده است. لذا، بطور مشخص، مرگ و میر بالای آبان ۹۸ هم نمی‌تواند ناشی از انباشت فوتی‌ها از ماه‌های قبل باشد.

اما پیک فوت دسامبر ۲۰۱۸ (معادل آذر و دی ۹۷) داستان دیگری دارد. در فصل پاییز ۹۷، آمار فوت ثبتی کاملا منطبق با متوسط سال‌های گذشته است. این بدین معناست که حاصل جمع فوت در ۳ ماهه پاییز ۹۷ از میزان متوسط فوت در سال‌های قبل پیروی می‌کند. در واقع، پیک دسامبر ۲۰۱۸ مقداری ورای فوت متوسط از سال‌های قبلش ندارد و یک «پیک ظاهری» در فوت است.

جمع‌بندی

هدف این یادداشت این بود که نشان دهد می‌توان با انطباق داده‌های فصلی و ماهانه از ثبت احوال ایران تصویر بهتری از آمار فوتی‌های ۹۸ و مشخصا ماه آبان بدست آورد. همچنین با مقایسه بین داده‌ها دریافتیم که یک عامل پاتوژنیک مثل کرونا یا آنفولانزای فصلی و یا حتی نوسانات طبیعی آماری به علت فوت‌های ثبت نشده نمی‌تواند این آمار بالای فوت در آبان ۹۸ را توجیه کند.

شفافیت بیشتر از سازمان ثبت احوال در ارائه داده‌های کامل فوت ثبتی ماهانه بصورت استانی و به تفکیک جنسی و سنی می‌تواند جزئیات بیشتری در خصوص آمار بالای فوت در مقاطع مختلف سال را نمایان کند.


 پاریس اتهام جاسوسی علیه شهروند فرانسوی در ایران را «غیرقابل درک» دانست


بنجامین بریر اردیبهشت ماه سال گذشته پس از آنکه «یک پهپاد» را در دشت‌های نزدیک به مرز ایران و ترکمنستان به پرواز درآورد، بازداشت شد


وزارت خارجه فرانسه اقدام دستگاه قضایی ایران در صدور قرار مجرمیت برای بنجامین بریر، شهروند فرانسوی را «غیرقابل درک» دانست.

بنجامین بریر که که با یک وانت به ایران سفر کرده بود، اردیبهشت ماه سال گذشته پس از آنکه «یک پهپاد» را در دشت‌های نزدیک به مرز ایران و ترکمنستان به پرواز درآورد، بازداشت شد. دستگاه قضایی ایران وی را به جاسوسی متهم کرده و گفته است که او از مناطق ممنوعه عکس‌برداری کرده است.

وزارت خارجه فرانسه روز یکشنبه ۹ خرداد در بیانیه خود ضمن رد این اتهام تاکید کرد که آقای بریر جهت گذراندن تعطیلات به ایران سفر کرده بود و هیچ چیزی درباره این موارد اتهامی نمی‌دانست.


این وزارتخانه پیش از این بازداشت یکی از شهروندان خود را در ایران تایید کرده و گفته بود که کارمندان سفارت فرانسه با او در تماس بوده و او از خدمات کنسولی برخوردار است.

سعید دهقان، یکی از وکلای بنجامین بریر، اتهامات علیه او را «بی‌اساس» خوانده است. آقای دهقان می‌گوید که این فرد به عنوان یک توریست یک هِلی‌کَم معمولی جهت عکاسی به همراه داشته و اتهامات طرح شده علیه او «متناقض و بی‌ اساس» هستند.

 قطع برق در ایران؛ دانش‌آموزان هم گرفتار شدند


قطع برق در ایران که دلایل متفاوتی برای آن ازجمله «فشار به شبکه بر اثر استخراج رمزارز» عنوان شده، اکنون به بروز مشکل در برگزاری امتحانات دانش‌آموزان و دانشجویان نیز منجر شده است. همزمان اورژانس تهران نیز از افزایش ۱۰ تا ۱۵ درصدی مأموریت‌ها به دلیل قطعی برق در هفته گذشته خبر داده است.

همزمانی شروع فصل امتحانات مدارس با شروع قطعی برق برای دانش‌آموزانی مشکل ایجاد کرده که بر اساس مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش و ستاد کرونا باید حضوری امتحان بدهند.

این امر همچنین دانش‌آموزانی را با مشکل مواجه کرده است که به‌صورت آنلاین در آزمون‌ها شرکت می‌کنند و قطع برق باعث قطع اینترنت آن‌ها نیز می‌شود.

بنابر گزارش خبرگزاری‌های ایرانی، عدم امکان تکثیر برگه‌های سؤالات امتحانات، خاموشی کولرها و پنکه‌ها و دستگاه‌های تهویه و کافی نبودن نور برخی فضاهای آموزشی هنگام قطع برق برخی از مواردی است که دانش‌آموزان با آن مواجه شده‌اند.

همزمان دانش‌آموزانِ در خانه نیز با مشکلاتی از این دست به‌اضافه قطع اینترنت بر اثر قطع برق روبه‌رو شده‌اند که بر اساس گزارش‌ها بر نتیجه امتحانات تأثیر منفی گذاشته است.

در گزارشی دیگر، اورژانس تهران نیز اعلام کرده است که «قطعی برق مأموریت‌های ما را ۱۰ تا ۱۵ درصد افزایش داده است».

پیمان صابریان، رئیس اورژانس تهران، توضیح داده است که بزرگ‌ترین مشکل مربوط به بیمارانی می‌شود که در خانه بستری هستند و از دستگاه تنفس مصنوعی و اکسیژن‌ساز استفاده می‌کنند و هنگام قطع برق تجهیزات آن‌ها از کار می‌افتد و دست‌به‌دامن اورژانس می‌شوند.

دامنهٔ پیامدهای قطع برق به همین موارد محدود نمانده و منجر به تصمیم‌گیری برای تغییر اجباری ساعت کار در بازارهای برخی استان‌ها از جمله هرمزگان شده است.

در همین زمینه، استاندار هرمزگان اعلام کرده است که نیروگاه‌های این استان «به دلیل عمر بالا توانایی تولید قدرت اسمی برق را ندارند» و تعطیلی بازارها از ساعت ۱۳ تا ۱۸ که ساعات اوج مصرف برق بر اثر گرماست، به‌زودی اعمال می‌شود.

فریدون همتی، استاندار هرمزگان، در این باره افزوده است: «به‌دلیل محدودیت‌های بودجه‌ای در سال‌های قبل امکان نوسازی، بهسازی و ترمیم شبکه برق وجود نداشت و به همین علت در صورت اعمال فشار بالا به شبکه برق، احتمال خسارت به تجهیزات نیز وجود دارد

به‌گفتهٔ آقای همتی، «ظرفیت اسمی» تولید برق نیروگاه‌های استان هرمزگان که از گرم‌ترین استان‌های ایران است، سه هزار و ۹۱۷ مگاوات است، اما به علت شرایط آب و هوایی ۳ هزار و ۲۶۷ مگاوات در حالت عادی برق تولید می‌شود.

اغلب مسئولان از مردم می‌خواهند که از مصرف برق در ساعات اوج مصرف بکاهند و وزارت نیرو نیز از سازمان‌های دولتی خواسته است که مصرف برق خود را در ساعت‌های اداری در مقایسه با مدت مشابه سال پیش ۵۰ درصد و در ساعت‌های غیراداری ۹۰ درصد کاهش دهند تا دامنهٔ قطعی‌های برق محدودتر شود.

این در حالی است که پیشتر وزیر نیرو یکی از دلایل اصلی فشار به شبکه برق کشور را استخراج رمزارز عنوان کرده بود و در همین راستا نیز حسن روحانی، رئیس جمهور ایران، ۵ خرداد، چند روز پس از ارسال نامه به رئیس بانک مرکزی مبنی بر جلوگیری از مسدود‌سازی درگاه‌های پرداخت اینترنتی، اعلام کرد که تا پایان شهریور هر نوع استخراج رمزارز ممنوع و غیرقانونی است.

به‌گفتهٔ سعید زرندی، معاون وزیر صنعت و معدن و تجارت، استخراج ارزهای دیجیتال در ایران «ابزاری برای دور زدن تحریم‌ها»ست و بر اساس برآوردهای اتاق بازرگانی ایران، حجم مبادلهٔ روزانهٔ رمزارزها در پایان اسفند ۱۳۹۹ بین ۵ تا ۱۰ هزار میلیارد تومان تخمین زده شده است.

در تازه‌ترین گزارش در این زمینه، گمرک ایران به‌تازگی اعلام کرد که تا کنون «واردات حدود ۱۰.۲ میلیون دلار دستگاه استخراج رمزارز (ماینر) با ردیف تعرفه مشخص در گمرک ایران» ثبت شده است.

مهرداد جمال ارونقی، معاون فنی گمرک ایران، در همین باره گفته است که از سال گذشته تا کنون حدود ۲۰ هزار بسته دستگاه استخراج رمزارز با مجموع وزن بیش از ۱۵ تُن وارد ایران شده است.

به‌گفتهٔ این مقام مسئول، «مبدأ این تجهیزات عمدتاً کشور چین بوده و با ارز نیمایی از طریق حوالهٔ ارزی و بعضاً برات تأمین ارز شده و دارای ثبت سفارش و کد تأیید منشأ ارز است».

البته این اعداد و ارقام به معنای آمار تمامی دستگاه‌های وارداتی استخراج حتی از مبادی رسمی در چند سال اخیر نیست چرا که تعیین ردیف تعرفهٔ خاص برای دستگاه‌های استخراخ رمزارزها عمر زیادی ندارد و محدود به یک سال اخیر است.

پیش از این گزارش‌های زیادی از فعالیت زیاد چینی‌ها در بخش استخراج رمزارز در ایران منتشر شده است و به‌گفته محمدحسن متولی‌زاده، مدیرعامل شرکت توانیر، میزان مصرف انرژی برای استخراج رمزارزها «دو هزار مگاوات، معادل بیش از مصرف هفت استان کشور و یا معادل ۳۰ درصد مصرف تهران» است.

رشد ۲۰ درصدی مصرف برق ناشی از تولید رمزارزها در ایران، گرمای شدید زودرس و کم‌سابقه در کنار کاهش ۵۰ درصدی ذخیره آب نیروگاه‌های برق‌آبی از دلایل وضعیت بحرانیِ فعلی تولید و توزیع برق در ایران است که پیش‌بینی می‌شود دست‌کم تا یک ماه دیگر ادامه داشته باشد.



نهادهای ناظر بر وضعیت حقوق بشر در ایران از محکومیت چهار شهروند بهایی به زندان خبر داده‌اند.


May be an image of text


ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران (هرانا) گزارش داد که شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران محکومیت مونا مهرابی، الهام کرم پیشه، افسانه یادگار اردستانی و احسان الله یادگار اردستانی، شهروندان بهائی را عینا تایید کرد. این شهروندان پیشتر توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران هریک به ۳ سال حبس تعزیری محکوم شدند.

اتهام این افراد "عضویت در تشکیلات غیرقانونی با هدف برهم زدن امنیت کشور" عنوان شده است.

آزار و اذیت و حتی قتل بهاییان در ایران چندین دهه سابقه دارد. پیروان بهاییت از سال ۱۸۴۴ (۱۷۴ سال پیش) همواره به علت باورهای مذهبی‌شان در ایران مورد اذیت و آزار و محدویت‌های قانونی قرار گرفته‌اند.

این محدودیت‎‌ها پس از انقلاب بهمن ۵۷ شدت گرفت. جمهوری اسلامی ایران اجازه تحصیل در مقاطع عالی را به بهاییان نمی‌دهد. آنها از کسب مناصب دولتی محرومند و بسیاری از آنها به علت فعالیت‌های مذهبی و اجتماعی‌شان بازداشت، محاکمه، زندانی شده یا کسب و کار آنها متوقف شده است.

 شلاق و سکوت مسئولان برای توقف صدور این مجازات قرون وسطایی


مجازات شلاق طی دهه‌های گذشته بارها برای روزنامه‌نگاران، شهروندخبرنگاران و فعالان شبکه‌های اجتماعی نیز صادر شده است



در حالی‌ که طی سال‌های اخیر مجازات شلاق در اکثر کشورهای دنیا مصداق شکنجه 
محسوب می‌شود و حتی از قوانین مجازات اسلامی بسیاری از کشورهای مسلمان حذف شده است، اما همچنان در ایران جزء پراستفاده‌ترین مجازات‌های صادرشده از سوی قضات به شمار می‌رود؛ مجازاتی که علاوه بر صدمات جسمی و شدیدا دردناک، صدمات روحی جبران‌ناپذیری را هم به شهروندان وارد می‌کند و بسیاری از آن‌ها تا آخر عمرشان نمی‌توانند لحظات رقت‌انگیز و کابوس‌وار برخورد ضربات شلاق به بدن‌شان را فراموش کنند.


مجازات شلاق طی دهه‌های گذشته بارها برای روزنامه‌نگاران، شهروندخبرنگاران و فعالان شبکه‌های اجتماعی نیز صادر شده است. در این گزارش به زوایای حقوقی شلاق در قانون مجازات اسلامی در گفت‌وگو با دو وکیل می‌پردازیم.


برای حذف مجازات شلاق، عضو کنوانسیون جهانی نمی‌شوند


«موسی برزین خلیفه‌لو»، وکیل، به «خبرنگاری جرم نیست» می‌گوید که جزای شلاق برای اکثر اتهامات در دادگاه‌های ایران صادر می‌شود و هیچ عزمی هم در مجلس یا قوه قضاییه برای توقف این «جزای قرون وسطایی» وجود ندارد.


برزین خلیفه‌لو می‌گوید: «مثلا برای محاکمه روزنامه‌نگاران و اهالی رسانه، بیشترین اتهامی که از طرف قضات عنوان می‌شود توهین و افترا، یا نشر اکاذیب است که هر دو جزای شلاق را هم در پی دارند. خب این خیلی تاسف‌آور است که برای اهالی فرهنگ و قلم و رسانه همچنان حکم شلاق صادر و اجرا می‌شود. شلاق علاوه بر صدمه بدنی اثر روانی شدیدی هم دارد. جدای از این، طبق ماده ۱۳۲ قانون درباره نحوه اجرای مجازات شلاق آمده است که شلاق برای جرایمی مانند زنا و لواط و شرب خمر باید شدید زده شود و شلاق برای سایر جرایمی مانند همین توهین و افترا یا نشر اکاذیب حتما باید سبک و نرم زده شود. اما مثلا در همین مورد آقای سوداگر که شما گزارشش را نوشتید یا سایر روزنامه‌نگاران می‌بینیم که با نهایت توان شلاق می‌زنند و این خلاف قانون است.»


این حقوقدان می‌گوید دلیل اصلی این که حکومت ایران به کنوانسیون جهانی «لغو مجازات خشن» نمی‌پیوندد، همین مجازات شلاق است که حذف آن یکی از شروط اصلی برای عضویت در کنوانسیون است.


برزین خلیفه‌لو می‌افزاید: «در کنوانسیون فوق صراحتا آمده است که مجازات شلاق برابر شکنجه است و کشورهایی که ادعای رعایت حقوق بشر را دارند، باید شلاق را کنار بگذارند. دو بار هم نمایندگان مجلس در دهه هشتاد خورشیدی در ایران سعی کردند تا با تصویب قانونی در همین راستا قوه قضاییه ایران را ملزم به عضویت در کنوانسیون لغو مجازات خشن کنند که هر دو بار طرح مجلس توسط شورای نگهبان رد شده است. حالا تعداد کشورهایی که در آن‌ها همچنان شلاق اجرا می‌شود انگشت‌شمارند که متاسفانه ایران در صدر آن‌هاست.»

صدور حکم شلاق برای روزنامه‌نگاران خلاف قانون است

«محمد اولیایی‌فرد»، وکیل دادگستری، در گفت‌وگو با خبرنگاری جرم نیست می‌گوید که طبق همین قوانین موجود در ایران نباید برای هیچ روزنامه‌نگاری حکم شلاق صادر شود.

این حقوقدان می‌گوید: «ما در ایران درباره محاکمه مطبوعات و خبرنگاران جرایم مخصوصی داریم که در هیچ کدام از آن‌ها مجازات شلاق به جرم نوشتن ذکر نشده است، اما مشکل اینجاست که قضات جرم روزنامه‌نگاران یا اهالی فرهنگ را بر اساس حقوق جزا پیش‌بینی می‌کنند. مثلا می‌گویند توهین و افترا، یا تبانی علیه نظام، در حالی‌ که طبق هیچ منطقی نمی‌توان نوشتن و اثر ادبی و هنری را مصداق این اتهام‌ها دانست. می‌دانیم که شلاق طبق حقوق بشر نوین مصداق علنی شکنجه است، اما در ایران بسیاری از قضات در حالی‌ که می‌توانند از احکام جایگزین به جای شلاق استفاده کنند، این کار را نمی‌کنند.»


اولیایی‌فرد ادامه می‌دهد: «شلاق اصلا با فلسفه مجازات تناقض دارد، زیرا نه‌ تنها موجب بازدارندگی از جرم و تادیب نمی‌شود، بلکه خود ادامه‌دهنده چرخه خشونت است. شلاق مانند اعدام می‌ماند که اگر اجرا شود، دیگر بازگشت و جبرانی برایش وجود ندارد و فرد را از لحاظ روحی نابود می‌کند، اگر هم در ملا عام باشد که قطعا خیلی آثار وخیم‌تری در پی دارد و راه را برای بازگشت آن فرد به خانواده و جامعه بسیار دشوار می‌کند. حکم شلاق متعلق به زمانی بوده است که جرم‌شناسی و آسیب‌شناسی اجتماعی جریمه‌ها وجود نداشته است و نمی‌دانستیم که این شکنجه‌ها چه تبعاتی را برای شهروندان در پی دارند. حالا که دیگر سطح اخلاق و تعالی بشر افزایش پیدا کرده است، انتظار می‌رود تا قوانین ایران هم از بدوی بودن دور شوند و کرامت انسانی شهروندان با دقت بیشتری رعایت شود.»

اولیایی‌فرد در پایان صحبت‌هایش می‌گوید که اگر شهروندی به دلایل واهی محکوم به تحمل ضربات شلاق شود و آن حکم هم با شدت زیاد بر روی او اعمال شود، حتما می‌بایست از قاضی پرونده در دادگاه عمومی شکایت کند، چون «به هر حال احتمال این که دادگاهی دیگر از یک قاضی منصف بهره‌مند باشد و قاضی متخلف محکوم شود وجود دارد.»

طی سال‌های گذشته «ایرج جمشیدی»، «سیامک قادری»، «مزدک علی نظری»، «رحمان بوذری»، «شجاع حسین‌زاده»، «امیرعباس دهباشی‌نژاد»، «حسین موحدی» و «محمدرضا فتحی» از جمله دیگر روزنامه‌نگارانی بودند که حکم شلاق برای آن‌ها اجرا شده است.


همچنین چندین روزنامه‌نگار و فعال رسانه‌ای ایرانی نیز در حال حاضر با حکم شلاق مواجه هستند و پرونده‌‌هایشان یا در مرحله دادگاه تجدیدنظر قرار دارند یا در مرحله پیش از اجرای حکم هستند. افرادی مانند «کسری نوری» با حکم ۷۴ ضربه شلاق، «محمد نوری‌زاده» با حکم ۱۴۸ ضربه شلاق و «مرضیه امیری» با ۱۴۸ ضربه شلاق جزء همین گروه روزنامه‌نگاران هستند.


«میلاد ناظری» و «شبیر حسینی نیک» هم جزء دانشجویان فعال در فضای مجازی هستند که حدود یک ماه پیش و به دلیل طرح انتقاداتی در یک کانال تلگرامی، هر کدام با حکم ۳۶ ضربه شلاق محکوم شدند.

۱۴۰۰ خرداد ۹, یکشنبه


سازمان زمین‌شناسی: فرونشست باعث ایجاد بحران‌های امنیتی برای کشور خواهد شد


رئیس سازمان زمین‌شناسی و اکتشافات معدنی ایران از وضعیت فرونشست زمین‌ها در ایران با عنوان «فاجعه» و «زلزله خاموش» یاد کرد و با هشدار نسبت به مرگ گیاهان و جانوران و جوامع انسانی کشور، گفت که «کشور را به سوی نابودی پیش می‌بریم».


در ایران مدت‌هاست که برداشت بی‌رویه آب از سفره‌های زیرزمینی (آبخوان‌ها) باعث فرونشست زمین و در نتیجه از بین رفتن این حفره‌ها و سفره‌ها شده است و دیگر آب بارش‌های بعدی نمی‌تواند این منابع را دوباره پر کند.

علیرضا شهیدی، رئیس سازمان زمین‌شناسی، روز یکشنبه  خرداد خبر داد که در ایران از ۶۰۸ دشت موجود بیش از ۳۰۰ دشت به خاطر این مسئله، ممنوعه هستند و افزود که «این نشان‌دهنده عمق فاجعه است».

او با بیان اینکه فرونشست باعث ایجاد بحران‌های امنیتی برای کشور خواهد شد، یادآور شد: «خشکسالی باعث مهاجرت افراد از جنوب به شمال کشور و خالی از سکنه شدن بخش‌های بزرگی از کشور می‌شود و در آمارها مشاهده می‌شود که از ۴ میلیمتر فرونشست در اتحادیه اروپا به عنوان بحران یاد می‌شود، در حالی که در اصفهان تا ۱۷ سانتیمتر و در تهران ۳۶ سانتیمتر در سال مشاهده شده است».

به گفته آقای شهیدی، درحالی که به‌جز استان گیلان همه ۳۰ استان کشور با موضوع فرونشست دست به گریبان هستند،‌ تنها «در استان اصفهان مسئولان برای مقابله با این بحران به فکر هستند».

او توضیح داد که در کل دنیا اجازه دسترسی به منابع آبی بین ۳ تا ۲۰ درصد است و وقتی به ۴۰ تا ۶۰ درصد برسد، به عنوان تنش یاد می‌شود و بین ۶۰ تا ۸۰ درصد بحران است و این در حالی است که در ایران گاهی بالای ۸۰ درصد از منابع آبی را استفاده می‌کنیم «و خواسته یا ناخواسته کشور را به سوی نابودی پیش می‌بریم».


علیرضا شهیدی با اشاره به قرارگیری ایران در یک اقلیم خشک و بروز خشک‌سالی در یک دوره ۳۰ ساله، گفت: «تنها ۱۰ سال از دوره خشکسالی گذشته و یک دوره طولانی سخت را در پیش‌رو داریم».

پیش از این مسئولان، در مورد تأثیر فرونشست زمین بر آثار باستانی ایران و به‌ویژه خطراتی که از این رهگذر برای تخت جمشید مشاهده می‌شود نیز هشدار داده‌اند.


رضا پهلوی: لغو تحریم‌ها بی‌فایده است؛ جمهوری اسلامی به دنبال «باج‌خواهی» است


شاهزاده رضا پهلوی می‌گوید مذاکرات هسته‌ای جاری میان ایران و آمریکا که به صورت غیرمستقیم در وین جریان دارد، «بی‌حاصل» است زیرا رژیم حاکم بر ایران «تنها به فشار پاسخ می‌دهد».

به گفته فرزند آخرین پادشاه ایران، در صورت لغو تحریم‌های اقتصادی علیه جمهوری اسلامی، تهران از پولی که به‌دست خواهد آورد، «فقط برای تامین مالی بیشتر تروریسم استفاده خواهد کرد و بی‌ثباتی بیشتری دامنگیر منطقه خواهد شد».

شاهزاده رضا پهلوی در گفت‌وگویی مشروح با سایت «عرب‌نیوز» که روز یکشنبه ۹ خرداد منتشر شد، درباره مذاکرات جاری ایران و غرب، مناسبات کنونی میان تهران و کشورهای منطقه و جهان سخن گفته است.

سایت «عرب نیوز» این مصاحبه را در چارچوب دور جدیدی از سلسله گفت‌وگوهای «صریح و صادقانه» با سیاستمداران و رهبران بانفوذ بر منطقه انجام داده است.

شاهزاده رضا پهلوی در این مصاحبه تاکید کرده که حاصل کاهش فشار بر رژیم حاکم بر ایران، افزایش گستاخی بیشتر حاکمان تهران خواهد بود.

او با یادآوری «سیاست نرم‌» دولت باراک اوباما در قبال تهران افزود در مقطع فعلی اگر فشار تحریم‌های اقتصادی از دوش رژیم برداشته شود، حکومت تهران به‌دنبال بهبود وضعیت اقتصادی مردم خود ایران نخواهد بود بلکه با فعال‌تر کردن شبه‌نظامیان متحدش در یمن، عراق، سوریه، لبنان، حملات در این بخش از منطقه، از جمله تعرض به عربستان را تشدید خواهد کرد.

رضا پهلوی: نظام جمهوری را به سلطنت موروثی ترجیح می‌دهم

این مصاحبه در حالی منتشر شده که دور دیگری از مذاکرات هسته‌ای ایران با قدرت‌های جهانی، با هدف بازگشت آمریکا به برجام، کماکان در پایتخت اتریش در جریان است اما وزیر خارجه آمریکا بارها گفته که نشانه‌ای از عزم یا جدیت ایران برای بازگشت به تعهدات هسته‌ای خود دیده نمی‌شود.


از سوی دیگر حسن روحانی در هفته‌های پایانی دوران ریاست‌جمهوری خود ادعا می‌کند که آمریکا رفع همه تحریم‌های غیربرجامی را پذیرفته است.

شاهزاده پهلوی استدلال کرده است که در صورت تغییر رفتار غرب در قبال ایران، رژیم حاکم بر تهران اصولا «نمی‌تواند رفتار خود را تغییر دهد؛ چرا که تمامی موجودیت آن به صدور ایدئولوژی‌اش وابسته است و از طریق آن و ضمن فعال کردن گروه‌های نیابتی، سودای تسلط بر منطقه را در سر می‌پروراند».

او مناسبات بحرانی ایران و عربستان را نتیجه مستقیم بی‌کفایتی سران حاکم بر تهران خوانده است.

شاهزاده رضا پهلوی گفت در دوران حکومت پیشین ایران، روزگاری مردم دوبی در حسرت سفر به ایران و خرید از اماکن مدرن ایرانی بودند اما اکنون ایرانیان بسیاری با حسرت، به نظاره پیشرفت کشورهای همسایه و دیگران و پس‌رفت نگران‌کننده زادگاه خود نشسته‌اند.


او ابراز «اطمینان» کرده که در ایران امروز، «حتی مردم دین‌مدار و با تقوا» از جمهوری اسلامی ناخشنود هستند زیرا به‌وضوح می‌بینند لطماتی که به ایمان و نهاد روحانیت وارد شده، بابت وجود نظامی تحت نام جمهوری اسلامی است.

شاهزاده رضا پهلوی درز سخنان محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران، در یک فایل صوتی محرمانه‌ را مایه خوشحالی دانسته است. به باور او، شنیده شدن این اظهارات به غرب ثابت کرد که حکومت فعلی، یک نهاد خودکامه است که در آن همه امور به تصمیمات رهبر بستگی دارد و افرادی که تاکنون به عنوان «میانه‌رو» معرفی می‌شدند، نقشی در پیشبرد امور کشور ندارند.


آقای پهلوی به صراحت گفته است که او سودای پادشاهی در سر ندارد و گزینش نوع حکومت آتی ایران، در صورت سقوط حکومت فعلی، تنها بر عهده ملت ایران است. وی خاطرنشان کرد که ماموریت سیاسی او با پایان عمر رژیم کنونی ایران، به نقطه پایان خواهد رسید و آن نقطه، آزادی ایران و ایجاد فرصتی برای تشکیل یک نظام جدید، غیرمذهبی و مردم‌سالار است.

 صدور قرار مجرمیت بنجامین بریر، توریست فرانسوی


https://s.france24.com/media/display/a41c229e-c116-11eb-9acb-005056bf87d6/w:1280/p:16x9/5534486a332467b396238213720cab71885cec76.jpg

سعید دهقان، وکیل دادگستری از صدور قرار مجرمیت بنجامین بریر، توریست فرانسوی بازداشت شده، خبر داد. اتهامات این توریست جوان، در خصوص عکسبرداری و همچنین طرح سوال در رابطه با حجاب اجباری در ایران در شبکه‌های اجتماعی عنوان شده است. بنجامین بریر اوایل خردادماه سال گذشته توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده و هم اکنون در زندان وکیل آباد مشهد به سر می برد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، قرار مجرمیت بنجامین بریر، توریست فرانسوی بازداشت شده، صادر شد.

سعید دهقان، وکیل آقای بریر ضمن اعلام این خبر طی یادداشتی در صفحه شخصی خود اعلام کرد؛ قرار مجرمیت وی از بابت اتهامات جاسوسی و تبلیغ علیه نظام صادر و در خصوص دو اتهام دیگر او تحت عناوین افساد فی‌ الارض و شرب‌ خمر، قرار منع تعقیب صادر شده است. این رای پس از گذشت بیش از دو ماه از اخذ آخرین دفاع آقای بریر، توسط دادسرای مشهد صادر شده است.

جلسه آخرین دفاع نجامین بریر اسفندماه سال گذشته در این شعبه برگزار شده بود. به گفته سعید دهقان، وکیل دادگستری، دلیل اتهام جاسوسی، عکسبرداری از مناطق ممنوعه و دلیل اتهام تبلیغ علیه نظام، طرح این سوال در شبکه های اجتماعی که “چرا حجاب در جمهوری اسلامی اجباری ولی در سایر کشورهای اسلامی اختیاری است؟”، عنوان شده است.

این شهروند فرانسوی اوایل خردادماه سال گذشته توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و هم اکنون در زندان وکیل آباد مشهد به سر می برد.

سعید دهقان وکیل دادگستری پیشتر در این خصوص هرانا گفته بود: “با وجود ابهامات و تناقضات در اتهامات او، تاکنون اجازه دسترسی به پرونده وی داده نشده و در کنار نگرانی خانواده از وضعیت او در زندان وکیل آباد مشهد عدم دسترسی به پرونده توسط وکلا یک فاجعه است.»

دهقان همچنین در این خصوص به گزارشگر هرانا گفته بود: «اخبار منتشر شده به استناد خبری که روزنامه فیگارو در فرانسه آن را انتشار داده بود با برداشت رایج از کلمه Drone به عنوان پهباد صورت گرفته است در حالی که این فرد به عنوان یک توریست یک «هلی‌کم» معمولی جهت عکاسی به همراه داشته است. استفاده از این کلمه توسط روزنامه فیگارو باعث این برداشت غلط توسط برخی رسانه‌ها شده است. همچنین در گزارش این روزنامه این شهروند به عنوان یک شهروند فرانسوی-ایرانی عنوان شده در صورتی که بنجامین یک شهروند فرانسوی است.»


عدم تحویل گواهی پزشکی قانونی بهنام محجوبی به مادرش پس از سه ماه

بتول حسینی در کنار پسرش،‌ بهنام محجوبی

بتول حسینی، مادر بهنام محجوبی، درویش گنابادی که اسفند ۹۹ پس از انتقال از زندان به بیمارستان به دلیل وخامت اوضاع جسمی‌اش جان باخت، از عدم تحویل گواهی پزشکی قانونی پس از گذشت سه ماه از مرگ او خبر داد.


خانم حسینی شامگاه جمعه، ۷ خرداد با انتشار توئیتی ضمن اعلام این خبر از مردم، فعالان و جوامع بین‌المللی خواست تا صدای دادخواهی فرزند او تا زمان اعلام دلیل کشته شدنش باشند.


مادر بهنام محجوبی پیشتر در ویدئویی با تائید خبر درگذشت پسرش در روز ۳ اسفند سال پیش گفته بود که «به عنوان ولی‌دم به مقام‌ها و ارگان‌ها اجازه نمی‌دهم، پسرم را پیش از انتقال او به پزشک قانونی و مشخص شدن علت مرگ، دفن کنند».


اداره کل زندان‌های تهران پیشتر مدعی شده بود که این زندانی عقیدتی «دچار مسمومیت از طریق مصرف خودسرانه دارو شده بود».

با وجود طرح چنین ادعایی و اعلام مدیرکل پزشکی مبنی بر کالبدشکافی جسد بهنام محجوبی و گرفتن نمونه‌های لازم جهت آزمایشات تخصصی، این سازمان تاکنون از ارائه هرگونه گواهی به خانواده آقای محجوبی درباره دلایل مرگ او خودداری کرده است.


بهنام محجوبی در تجمع دراویش گنابادی در بهمن‌ سال ۹۶ در تهران شرکت کرد و در پی آن به دو سال زندان محکوم شد.


این زندانی سیاسی که از وضعیت جسمانی خوبی برخوردار نبود و مدتی نیز به یک بیمارستان ویژه بیماران روانی در تهران منتقل شده بود، شهریور پارسال درباره خطر مرگش در زندان هشدار داده بود.


آقای محجوبی ۲۵ بهمن ۹۹ پس از وخامت وضعیتش به بیمارستان لقمان تهران منتقل شد و مقام‌هایی قضایی پس از چند روز اطلاع‌رسانی مبهم،‌ اعلام کردند که او جان باخته است.

 روزانه ۵۸ هزار تن پسماند تولید و غیر اصولی دفن می‌کنیم

 روزانه ۵۸ هزار تن پسماند تولید و  غیر اصولی دفن می‌کنیم

رییس اندیشکده مطالعات و توسعه محیط زیست، آب و کشاورزی ضمن اشاره به اینکه محیط زیست بستر پیشرفت پایدار است، اظهار کرد: بستر پیشرفت پایدار یعنی هر نوع توسعه‌ای در کشور نیاز به بستر سالم دارد. در حال حاضر محیط زیست محیط ایست شده است زیرا مسئولان نگاه فانتزی به مساله محیط زیست دارند.

به گزارش ایسنا، صابر باغخانی‌پور در نشست مجمع ملی مطالبه‌گران محیط زیست، با بیان اینکه نگاه‌ به مساله محیط زیست باید مردمی باشد و مردم باید زیست بوم را حفاظت و مدیریت کنند، اظهار کرد: ما در محیط زیست دو ابر چالش‌ حکمرانی محیط زیست و آمایش سرزمینی را داریم. حکمرانی محیط زیست و آب در هم تنیده است اما از نظر ساختار و نوع نگاه مسئولان به حکمرانی در این حوزه مشکل وجود دارد. اگر محیط زیست مردم پایه شود بسیاری از مشکلات برطرف خواهد شد. برای رسیدن به این مهم نیاز است محیط زیست با فرهنگ‌سازی و بستر سازی‌های مناسب در صنعت، شهر و بطن زندگی مردم وارد شود.


رییس اندیشکده مطالعات و توسعه محیط زیست، آب و کشاورزی با بیان اینکه سازمان محیط زیست چندین مشکل اساسی دارد، گفت: محیط زیست نیاز به یک سازمان یکپارچه دارد و یک مسئول باید بداند همه اجزای محیط زیست، مدیریت هم‌بست و یک پارچه نیاز دارد نه مدیریت کنونی که به صورت تکه تکه است. یک سازمان هوا، یک سازمان چیدمان زمین، یک سازمان بحث اراضی کشاورزی و… را برعهده دارد و این مسئله نیاز به بازنگری دارد چراکه برای اصلاح مشکلات نیاز به یک سازمان یکپارچه داریم.


وی خاطر نشان کرد: تاکنون هیچ دولتی در جمهوری اسلامی ایران جرات ورود به آمایش سرزمینی را نداشته است چون مطالعات ناقص و عدم اجرا در این حوزه بسیار پر رنگ است. اگر آمایش سرزمین با برنامه‌ریزی کنونی اجرایی شود به مشکلات اقتصادی زیادی بر خواهیم خورد. براساس تمام مسائل سیاسی، اجتماعی و براساس توان اکولوژیک باید برنامه‌ریزی شود.


تراکم جمعیت به صورت متوازن توزیع نشده است

باغخانی پور مساله جمعیت را یکی از مشکلات اساسی در آمایش سرزمینی دانست و اظهار کرد: در کشور ما تراکم جمعیت به صورت متوازن توزیع نشده است برخی از نقاط کشور مانند تهران روند رو به رشد جمعیت را دارد که بحث های پساب، پسماند، آسیب به محیط زیست، حاشیه شهر، مشکلات محیط زیست و… را به دنبال دارد و این نشانه ضعف مدیریت است. صنایع و شهرها جانمایی نشده و اگر هم شده معیارهای درستی برای آن در نظر گرفته نشده است.


وی اضافه کرد: نگاه مسئول و جامعه این نیست که آمایش چیدمان می‌کند. از ۱۵ شهر پر جمعیت دنیا ۱۱ شهر ساحلی است اما در ایران محروم ترین شهرها ساحلی هستند و این پتانسیل توسط مسئول مورد توجه قرار نگرفته است.


رییس اندیشکده مطالعات و توسعه محیط زیست، آب و کشاورزی گفت: لزوما توسعه به تخریب منجر نمی‌شود. در کشورهای دیگر ‌پیش از آغاز یک ‌پروژه ارزیابی زیست محیطی انجام می‌شود و ‌پس از ‌پایان و حین عملیات نیز ارزیابی‌ها و کنترل آلایندگی‌ها صورت می‌گیرد اما در کشور ما متاسفانه به این مسائل توجه نمی‌شود.


باغخانی‌پور با اشاره به اینکه کشور ما چهار ویژگی از جمله موقعیت استراتژیک، منابع انرژی، منابع انسانی و ذخایر معدنی دارد، ‌اظهار کرد: در بخش غرب کشور منابع انرژی وجود دارد و در شرق کشور معادن را داریم اما این معادن در کشور رها شده‌اند. اگر نقشه‌های معادن ذخیره‌ای مشخص شود می‌تواند ثروت بزرگی برای اداره جامعه باشد.


مدیریت محیط زیست باید از بدنه دولت خارج شود

رییس اندیشکده مطالعات و توسعه محیط زیست، آب و کشاورزی گفت: مدیریت یکپارچه محیط زیست اگر خارج از دولت باشد مفیدتر است و مدیریت محیط زیست باید از بدنه دولت خارج شود آیا قوه قضائیه است یا ذیل رهبری است باید بحث مفصلی در مورد ساختار این سازمان انجام شود و تشکیلاتی فراتر از وزارت خانه باشد. چالش اساسی که با جمهوری اسلامی داریم ساختار تصمیم گیری و تصمیم‌سازی با نظام است.


باغخانی‌پور در بخش دیگری از صحبت‌های خود تاکید کرد: در تهران بیش از ۳ برابر نیاز آبیاری فضای سبز، پساب داریم که امکانات استفاد از این پساب وجود ندارد. اگر تصفیه‌خانه‌ها در کشور افتتاح شود نیاز کشور را برطرف می‌کند و دولت ها باید به کارخانه‌های بزرگ شهرها امکان تصفیه پساب را بدهد تا علاوه بر رفع نیاز خود، مابقی آب تصفیه شده را به دولت بفروشند.


این کارشناس حوزه محیط زیست یادآور شد: ژاپن سه درصد زباله‌ها را دفن می‌کند و باقی آن بازیافت و کمپوست می‌شود. ما روزانه ۵۸ هزار تن پسماند تولید و دفن غیر اصولی می‌کنیم. در کشور تنها 10 درصد این حجم بازیافت می‌شود. در مورد آب نیز از ۵ میلیارد متر مکعب در صنعت و شرب باز چرخانی می‌شود که ۱.۲ میلیارد متر مکعب است.

 حذف بسکتبال زنان ایران از گزینشی المپیک


تیم ملی بسکتبال سه نفره زنان ایران بدون کسب پیروزی از رقابت‌های گزینشی المپیک حذف شد.


این مسابقات به میزبانی اتریش برگزار شد و ایران با ترکیب معصومه اسماعیل‌زاده، شادی عبدالوند، نگین رسولی‌پور و دلارام وکیلی با مربیگری نیکا بیک‌لیک‌لی به مصاف حریفانش رفت.


آنها در اولین دیدار مقابل ژاپن قرار گرفتند و در جدال آسیایی‌ها با نتیجه یکطرفه ۲۱ بر ۴ شکست خوردند. وکیلی دو امتیاز گرفت، عبدالوند و رسولی‌پور هر کدام یک امتیاز.


ایران در دومین دیدار، بهترین نمایشش را ارائه کرد و ۲۱ بر ۲۰ مغلوب تایلند شدT رقابتی کاملاً برابر که بازر بیتر ثانیه آخر تایلندی‌ها رای به پیروزی این تیم داد.


کاپیتان اسماعیل‌زاده ۸ امتیاز، رسولی‌پور ۷، وکیلی ۴ و عبدالوند یک امتیاز به دست آوردند.


خانم بیک‌لیک لی گفت: «بچه‌ها بدون بازی تدارکاتی راهی انتخابی المپیک شدند و در دیدار اول مقابل ژاپن اعتماد به نفس نداشتند. اما بچه‌ها مقابل تایلند مستحق پیروزی بودند. از سال ۲۰۱۹ در هیچ مسابقه بین‌المللی نبودیم. بازی با تیم‌هایی که همیشه در اردو و مسابقه به سر می‌برند، خیلی سخت است‌. در شوک بودیم و کارهای مدنظرمان به دلیل فشار دفاعی ژاپن قابل اجرا نبود.»


سرمربی ایران در گفتگو با خبرگزاری ایسنا یادآور شد: «در کاپ آسیا ۲۰۱۹ مقابل تایلند ۱۴ بر ۲۱ شکست خوردیم اما این بار استحقاق پیروزی را داشتیم.»


ایران در سومین دیدار مقابل اوکراین از نمایندگان اروپا در این مسابقات قرار گرفت و ۱۷ بر ۷ مغلوب شد. اسماعیل‌زاده سه امتیاز کسب کرد. وکیلی و عبدالوند نیز هر کدام دو امتیاز.


تیم بسکتبال سه نفره ایران در آخرین مسابقه، ضعیف‌ترین عملکرد خود را به نمایش گذاشت و در طول مسابقه فقط موفق به کسب دو امتیاز شد.


ایران در این رقابت با حساب ۲۲ بر ۲ در برابر استرالیا شکست خورد. اسماعیل‌زاده و رسولی‌پور هر کدام یک امتیاز نصیب خود کردند.


به این ترتیب در گروه B ژاپن صدرنشین شد و همراه با استرالیا به مرحله یک‌چهارم نهایی صعود کرد. ایران بدون برد در رده آخر قرار گرفت.


معصومه اسماعیل‌زاده با کسب ۱۲ امتیاز، در رده چهل و سوم مشترک پرامتیازترین بازیکنان قرار گرفت و از این حیث در تیم ایران پیشتاز بود.


نایب رئیس زنان فدراسیون بسکتبال می‌گوید: «انتظار برد نداشتیم اما انتظار این عملکرد را هم نداشتیم. گاهی شرایطی پیش می‌آید که بازیکنان نمی‌توانند بازی خود را ارائه بدهند و وقتی امکانات بقیه تیم‌ها را می‌بینند، تحت تاثیر قرار می‌گیرند.»


فریده شجاعی به خبرگزاری ایسنا گفت: «مثل همه جای دنیا باید بازیکنان سه نفره را از پنج نفره جدا کنیم. تیم مردان به المپیک می‌رود و در اولویت فدراسیون قرار دارد. به ما می‌گویند معلوم نیست سهمیه بگیرید، در نتیجه برای زنان خیلی هزینه نمی‌کنند.»


تیم بسکتبال زنان ایران یک فرصت دیگر برای کسب سهمیه المپیک دارد و در رقابت‌های گزینشی به میزبانی مجارستان حضور خواهد یافت.

جهش نرخ دلار و سکه در روز شنبه


نرخ دلار در روز شنبه ۸ خرداد با افزایشی ۳.۴ درصدی نسبت به آخرین روز کاری هفته گذشته، به ۲۴ هزار و ۱۰۰ تومان رسید.


قیمت انواع سکه نیز روز شنبه در ایران رشد چشمگیر داشته است به طوری که قیمت سکه امامی با ۵.۵ درصد رشد روزانه به حدود ۱۰ میلیون و ۷۵۰ هزار تومان رسید. نیم سکه و ربع سکه نیز هر کدام نزدیک ۴ درصد و سکه بهار آزادی ۳ درصد رشد قیمت داشته است.


در پی آغاز مذاکرات هسته‌ای نرخ دلار شروع به کاهش کرد و نیمه اردیبهشت به زیر ۲۱ هزار تومان رسید. اما دوباره نرخ دلار رو به افزایش نهاده و اکنون به بالای ۲۴ هزار تومان برگشته است.


نرخ دلار از ۱۶ هزار تومان در ابتدای پارسال به ۳۲ هزار تومان در اواسط پاییز نیز رسید، اما دوباره شروع به کاهش کرد و اوایل امسال حدود ۲۶ هزار تومان بود.


هنوز مقامات ایران توضیح قانع‌کننده‌ای درباره علت رشد دوباره نرخ دلار نداده‌اند؛ در حالی که آمارهای گمرک نشان از رشد ۴۸ درصدی صادرات غیرنفتی کشور در دو ماهه ابتدایی سال ۱۴۰۰ دارد و سازمان توسعه تجارت ایران نیز اخیرا با انتشار گزارشی از دو برابر شدن میزان بازگشت ارز به کشور در ماه فروردین امسال خبر داده بود.


از طرفی آمارهای شرکت‌های ردیابی نفتکش‌ها نیز نشان می‌دهد طی چهار ماه ابتدایی سال جاری میلادی، میزان صادرات روزانه نفت ایران نسبت به سال ۲۰۲۰ تقریبا دو برابر شده و به ۶۵۰ هزار بشکه رسیده است.

۱۴۰۰ خرداد ۸, شنبه

ایران جهنم اقلیت‌های دینی؛ رتبه هشتم جهان در آزار مسیحیان

گفتگوی ماری محمدی با کیارش عالی‌پور 


 – با توجه به نزدیک شدن به پایان دوره دوم ریاست جمهوری حسن روحانی در این گفتگو به بررسی کارنامه هشت ساله دولت وی در خصوص نحوه تعامل با اقلیت‌های دینی به ویژه مسیحیان پرداخته‌ایم. بدین منظور با آقای کیارش عالی پور مدافع حقوق بشر و سخنگوی سازمان ماده ۱۸ که در زمینه دفاع از حق آزادی دین و عقیده تلاش می‌کند، به گفتگو نشسته‌ایم. آقای عالی پور همچنین به عنوان روزنامه‌نگار و تهیه کننده، به فعالیت رسانه‌ای مشغول است و تجربه کار در عرصه‌های رادیو، تلویزیون و تئاتر را نیز دارد. او سال‌ها در اروپا زندگی کرده و اکنون ساکن کانادا است و در زمینه دفاع از حقوق پناهندگان نیز فعالیت می‌کند. مشروح گفتگو در ادامه می‌آید:


حسن روحانی هر بار در آستانه انتخابات شعارهایی مردم پسند را مطرح کرده است. در ارتباط با اقلیت‌های دینی این شعارها چه بوده‌اند؟ چقدر این شعارها با عملکرد وی همخوانی داشته است؟

حسن روحانی در آستانه‌ی انتخابات در سال ۹۲ با یک بیانیه ده ماده‌ای وعده داده بود که به خواسته‌های اقلیت‌های دینی و قومی رسیدگی کند.


در آغاز بیانیه ۱۰ ماده‌ای شماره ۳ روحانی در تاریخ ۹ خرداد ۱۳۹۲ آمده بود: «کشور عزیز ما، ایران، بوستانی عطرآگین از اقلیم‌ها، زبان‌ها، ادیان و مذاهب گوناگون است. اکنون که انتخابات سرنوشت‌ساز ریاست جمهوری دوره یازدهم، این فرصت تاریخی را فراهم کرده است؛ اینجانب متعهد و مصمم هستم در صورت کسب رأی اعتماد شما و استقرار دولت تدبیر و امید با اجرای بندهای ده‌گانه زیر، بخشی از فصل حقوق ملت قانون اساسی را که از مهمترین اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی بوده و هست، از شعار به عمل درآورم تا شاهد ایرانی آزاد و آباد، با مشارکت ایرانیان باشیم».


برای نخستین ‌بار پس از انقلاب، حسن روحانی که نام تدبیر و امید را برای دولت خود برگزیده است ساختاری به نام دستیاری ویژه رئیس‌جمهور در امور و اقوام و اقلیت‌های دینی و مذهبی در دولت خود به وجود آورد و «علی یونسی» وزیر پیشین اطلاعات را برای این پست انتخاب کرد. ولی پس از گذشت هشت سال، متاسفانه تدبیری برای رفع مشکلات این اقلیت‌ها اندیشیده نشد و امید‌ها هم نقش بر آب شد. این وعده‌ها تنها در حد شعارهای انتخاباتی باقی ماندند و سرکوب اقلیت‌های دینی و قومی شدت بیشتری نیز گرفت. در مورد اقلیت‌های قومی باید اشاره کنم که آمار بازداشت و اعدام اقلیت‌های قومی نسبت‌ به سال‌های قبل متاسفانه افزایش قابل‌توجهی داشته است.


چون محور گفتگوی ما اقلیت‌های دینی است بهتر است بر روی این بخش تمرکز کنیم.


متاسفانه اقلیت‌های دینی در ایران همچنان سرکوب می‌شوند و همچنان با آزار و تبعیض دینی سازمان‌یافته و ساختاری مواجه هستند. یکی از وعده‌های دولت روحانی در زمینه‌ اقلیت‌های دینی که در بند هشتم از بیانیه‌ ۱۰ ماده‌ای او هم آمده است «رفع تبعیضات ناروا در همه ابعاد و اشکال آن» است ولی این وعده هم در حد یک شعار انتخاباتی باقی ماند.

حسن روحانی در نهم آذر ۱۳۹۵ همزمان با ماه‌های پایانی دوره اول ریاست‌جمهوری خود به یکی از وعده‌های انتخاباتی‌اش عمل کرد و منشور حقوق‌شهروندی که تدوین آن سه سال طول کشیده بود را امضا و ابلاغ کرد. از همان آغاز بسیاری بر این باور بودند که این منشور ضمانت اجرایی ندارد و در گذر زمان نیز این مساله ثابت شد و این منشور هم هیچ گرهی از مشکلات اقلیت‌های دینی باز نکرد. به عنوان مثال در ماده دهم از این منشور آمده است: «توهین، تحقیر یا ایجاد تنفر نسبت به قومیت‌ها و پیروان ادیان و مذاهب و گروه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی، ممنوع است.» ولی بارها از سوی مسئولان نظام واژه‌هایی مانند «مسیحیت صهیونیستی»، «فرقه ظاله بهاییت»، «جاسوس» و بسیاری موارد نفرت‌پراکنی دیگر را شنیده‌ایم و بسیاری از اقلیت‌های دینی تنها به دلیل باور خود بازداشت، توهین و تحقیر شده‌اند. با تمام این وعده‌های دولت تدبیر و امید، همچنان تبعیض های قانونی بسیاری در قانون مدنی ایران وجود دارد که اقلیت‌های دینی با آن مواجه هستند و برای آنها تدبیری اندیشیده نشده است.


ممکن است به چند مورد از این تبعیض‌های قانونی اشاره کنید؟

حتما، در این زمینه به چند مورد اشاره می‌کنم:


۱. موانع شغلی: اقلیت‌های دینی اجازه ندارند پست‌های دولتی مانند قاضی، سفیر، وزیر، ریاست جمهوری، و بسیاری مشاغل دیگر را داشته باشند و این قوانین تبعیض‌آمیز این پست‌ها را تنها ویژه مسلمانان می‌داند. هرچند اهل سنت هم از بسیاری از این مشاغل بی‌بهره هستند.

برای معلم شدن، فارغ از تحصیلات، شرایط ویژه‌ای توسط وزارت آموزش و پرورش در نظر گرفته شده است که استخدام را برای اقلیت‌های دینی غیر ممکن می‌کند. از جمله این شرایط می‌توان به اعتقاد به اسلام، و ولایت فقیه اشاره کرد. در فرم‌های استخدامی هم از دین و مذهب افراد پرسیده می‌شود.


۲. موانع در ازدواج: براساس ماده ۱۰۵۹ از قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران، یک مرد مسلمان می‌تواند با زن غیر مسلمان ازدواج کند. اما برعکس آن جایز نیست. ازدواج بین یک مرد غیر مسلمان با یک زن مسلمان امکان پذیر نیست. ازدواج نوکیشان مسیحی، بهاییان و سایر ادیان غیر رسمی نیز به رسمیت شناخته نمی‌شود مگر اینکه براساس شریعت اسلام انجام شود.


۳. تبعیض در پذیرش سرپرستی کودکان: اقلیت‌های دینی اجازه ندارند کودکی مسلمان را به فرزندی بپذیرند. یک مورد اخیر در این زمینه ماجرای تلخ لیدیا کودک دو ساله است. براساس حکم قاضی بوشهر که سال گذشته صادر شد، فقط به دلیل آن که این کودک مسلمان‌زاده‌ است، زوج نوکیش مسیحی مریم فلاحی و سام خسروی نمی‌توانند سرپرستیش را برعهده داشته باشند و پس از دو سال باید کودک را به پرورشگاه تحویل دهند. قاضی در حکمش نوشته که «رابطه عاطفی شدیدی» بین کودک و زوج مسیحی، مریم فلاحی و سام خسروی، وجود دارد و با بازگشت این کودک بیمار به پرورشگاه، «آینده نامعلومی» در انتظار لیدیا است و احتمال اینکه خانواده دیگری لیدیا را به دلیل بیماریش به فرزندی بپذیرد، «صفر است». مهرماه سال گذشته، بیش از ۱۲۰ نفر از وکلای دادگستری و فعالان مدنی و حقوق کودک در نامه‌ای سرگشاده به ابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضاییه، خواستار لغو حکم دادگاه بوشهر برای سلب فرزندخواندگی از این زوج نوکیش مسیحی شدند. ولی قوه قضاییه هنوز هیچ پاسخی به این درخواست نداده است.


۴. غیر مسلمانان در نیروهای مسلح ایران استخدام نمی‌شوند ولی مردان غیر مسلمان باید به خدمت سربازی بروند. بسیاری از اقلیت‌های دینی در جنگ کشته شدند و جان خودشان را فدای کشورشان ایران کردند ولی این قانون تبعیض‌آمیز همچنان پابرجا است.


۵. در قانون مجازات اسلامی ماده ۳۱۰ برای مجازات قاتل، اگر مقتول مسلمان باشد قصاص در نظر گرفته شده اما در همین قانون اگر مقتول غیرمسلمان باشد مجازات قاتل، دیه است. من با اعدام و قصاص مخالف هستم ولی همین ماده نیز تفاوت در حق حیات بین مسلمانان و اقلیت‌های دینی در ایران را نشان می‌دهد.


۶. حجاب اسلامی هم برای تمامی زنان ایران از جمله غیر مسلمانان اجباری است.


۷. ماده قانونی دیگری که بسیار عجیب است و نگاه حکومت ایران به اقلیت‌های دینی را نشان می‌دهد ماده ۸۸۱ مکرر قانون مدنی است. براساس این ماده «کافر از مسلم ارث نمی‌برد و اگر در بین ورثه متوفای کافر مسلم باشد وراث کافر ارث نمی‌برند اگرچه از لحاظ طبقه و درجه مقدم بر مسلم باشند.» گذشته از اینکه این ماده قانونی بسیار تبعیض‌آمیز است و اقلیت‌های دینی را با انگیزه‌های مالی به مسلمان شدن تشویق می‌کند، نشان می‌دهد که حتی اهل کتاب یعنی مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان نیز کافر قلمداد می‌شوند. کوروش نیکنام، موبد زرتشتی و نماینده سابق ایرانیان زرتشتی در مجلس شورای اسلامی در مصاحبه‌ای با یورو نیوز گفت: «در مجلس یک لایحه‌ای تهیه کردم گفتم تبصره‌ای زیر این ماده بنویسید که حداقل ادیان شناخته شده در قانون اساسی کافر نیستند. اما ننوشتند. این یعنی ما را کافر می‌دانند و درست است که کاری به زن و بچه ما ندارند ولی ما شهروند درجه یک نیستیم. حتی شهروند درجه دو و سه هم نیستیم. کافر محسوب می‌شویم».


۸. اصل ۲۳ از قانون اساسی ایران بیان می‌کند که تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ‌کس را نمی‌توان به صرف داشتن عقیده‌ای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد. ولی متاسفانه این اصل رعایت نمی‌شود.

در کشورهای دموکراتیک، حتی پرسش درباره باورهای دینی دیگران می‌تواند نوعی تفتیش عقاید و دخالت در امور خصوصی تلقی شود، ولی در ایران افراد جامعه براساس هویت دینی و مذهبی به شهروندان درجه یک، دو و سه تقسیم‌بندی شده‌اند. مسلمانان شیعه اثنی عشری در صورتی که در راستای خوانش دینی حکومت ایران حرکت کنند، معترض نباشند و از خصوصیاتی که حکومت به دنبال آن است برخوردار باشند، می‌توانند شهروند درجه یک به حساب بیایند. براساس اصل سیزدهم از قانون اساسی یهودیان، زرتشتیان و مسیحیان، البته در اینجا منظور مسیحی‌زادگان ارمنی تبار و آشوری تبار ست، تنها اقلیت‌های دینی به رسمیت شناخته شده در ایران هستند. پس با توجه به تبعیض‌های موجود که به چند مورد آن اشاره کردم، آنها در بهترین حالت شهروند درجه دوم به حساب می‌آیند و اقلیت‌های دینی غیر رسمی مانند بهاییان، نوکیشان مسیحی و دیگر باورها شهروند درجه سوم به بعد هستند و به همین دلیل بسیار تحت فشار هستند. البته باید اشاره کنم که اگر مسیحیان به رسمیت شناخته شده به نوکیشان مسیحی کمک کنند و از آنها پشتیبانی کنند، آنها هم تحت پیگرد قانونی قرار می‌گیرند و عملا مانند نوکیشان مسیحی به شهروندان درجه سوم تبدیل می‌شوند. در این زمینه به عنوان مثال می‌توانم به مسیحی ایرانی ارمنی تبار سودا آغاسر و زوج مسیحی ایرانی-آشوری ویکتور بت تمرز و شمیرام عیسوی و فرزند آنها رامئیل بت تمرز اشاره کنم که تنها به همین دلیل به زندان محکوم شدند و رنج‌های زیادی را متحمل شدند.


‏در هشت سال اخیر جامعه مسیحی در ایران چه طیفی از آزارها و فشارها را تجربه کرده است؟

مسیحی زادگان به رسمیت شناخته شده، یعنی ارمنی‌ها و آشوری‌ها از آزادی نسبی برخوردار هستند. هرچند آنها هم همان‌طور که عرض کردم از محدودیت‌ها و تبعیض‌های گسترده رنج می‌برند. در ضمن، ارمنی‌ها و آشوری‌ها حق برگزاری مراسم کلیسایی به زبان فارسی را ندارند و باید به زبان خودشان پرستش کنند.

جامعه در حال رشد نوکیشان مسیحی اجازه شرکت در کلیساهای رسمی را ندارد. آنها با پذیرش خطر بازداشت و زندانی شدن مجبور به حضور در کلیساهای خانگی هستند. بسیاری از نوکیشان مسیحی از ترس آزار دینی، باور خود را به شکل عمومی اعلام نمی‌کنند. در سال‌های اخیر، بسیاری از مسیحیان ایرانی با اتهام واهی اقدام علیه امنیت ملی، با احکام زندان از ۱ تا ۱۵ سال مواجه شده‌اند. این اتهامات سیاسی به این جهت وارد شده اند تا از اعتراض جامعه جهانی به اتهاماتی که پایه‌ی دینی دارند مانند شرکت در یک جلسه صلح‌آمیز پرستشی در یک خانه شخصی یا ارتداد جلوگیری شود.

در یک ده‌ی گذشته و از زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد، تقریبا تمامی کلیساهای رسمی فارسی‌زبان مجبور به تعطیلی جلسات فارسی خود و یا تعطیلی کامل کلیسا شدند. انتشار کتاب مقدس و کتابهای مسیحی هم به زبان فارسی ممنوع شده‌اند. کسانی که چنین کتاب‌ها و یا مواد آموزشی مسیحی در اختیار داشته باشند، به ویژه اگر تعداد آنها به اندازه ای باشد که بتواند در اختیار علاقه‌مندان قرار بگیرد باید منتظر عواقب سخت و احکام زندان باشند. البته باید اشاره کنم که حکومت ایران تعداد محدودی کتاب مقدس تنها برای اهداف پژوهشی منتشر کرده است که در اختیار افراد خاصی قرار می‌گیرد.


به طور کلی از جمله رنج‌های مسیحیان ایران به ویژه نوکیشان مسیحی می‌توانیم به زندان، تبعید، محرومیت از تحصیل، اخراج از محل کار، یورش به کلیساهای خانگی، شلاق خوردن، ضبط اموال شخصی و حتی سلب حق داشتن فرزند خوانده نام ببریم. مسیحیان ایران همچنان شاهد ادامه تبدیل و تخریب و مصادره مراکز دینی خود بوده‌اند. در حال حاضر حداقل ۱۹ شهروند مسیحی در ایران در زندان و تبعید به سر می‌برند و عده بیشتری در انتظار برگزاری دادگاه و رسیدگی به اتهاماتشان هستند.


سازمان ماده ۱۸ هر ساله گزارش مفصلی در مورد شرایط مسیحیان در ایران منتشر می‌کند. برای روشن‌تر شدن شرایط جامعه‌ مسیحیان به چند آمار که مربوط به سال ۲۰۲۰ میلادی است اشاره می‌کنم.


• در سال گذشته میلادی ۱۱۵ مسیحی در ایران دستگیر شدند.

• از این تعداد ۳۸ نفر بازداشت و زندانی شدند.

• مسیحیان مجبور به پرداخت یک میلیون دلار وثیقه شدند.

• ۴۴ مسیحی در مجموع به بیش از ۱۵۰ سال زندان و ۵ سال تبعید محکوم شدند.

• دو نوکیش مسیحی هم متحمل ۱۶۰ ضربه شلاق شدند.


هر یک از این عدد‌ها در مورد جان و جهان یک انسان و خانواده اوست که رنج‌های بسیاری را تنها به دلیل داشتن باوری متفاوت متحمل شده‌اند. نباید اجازه بدهیم که تک تک آنها تنها به یک شماره تبدیل شوند.


نوکیش مسیحی صاحب (زمان) فدایی یکی از این نمونه‌ها است. شغل او نقاشی ساختمان بود و گیتار را خوب می‌نوازد.


اردیبهشت‌ماه سال ۹۵ صاحب فدایی به همراه یوسف ندرخانی و همسر یوسف، محمد رضا امیدی و محمد علی مسیب زاده توسط ماموران امنیتی در جریان برگزاری مراسمی در یک منزل شخصی در رشت بازداشت شدند.


این نوکیش مسیحی در یکی از پرونده‌هایش در دادگاهی در رشت به ۸۰ ضربه شلاق محکوم شد و پرونده دیگرش که به اتهامی امنیتی برای او تشکیل شده بود به تهران ارسال شد، به شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران. قاضی احمدزاده رئیس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی، در تیرماه ۱۳۹۶ صاحب فدایی، یوسف ندرخانی، محمد رضا امیدی و محمد علی مسیب‌زاده را به اتهام «تشکیل کلیسای خانگی» و «ترویج» آنچه که «مسیحیت صهیونیستی» خوانده شده، هرکدام به ۱۰ سال زندان محکوم کرد.

صاحب فدایی و محمدرضا (یوهان) امیدی در پاییز سال گذشته، به دلیل شرکت در مراسم عبادتی عشای ربانی یا شام خداوند مسیحیان و به اتهام «شرب خمر» یا نوشیدن مشروبات الکلی، هر کدام متحمل ۸۰ ضربه شلاق شدند. مسیحیان در آیین دینی خود که موسوم به «عشای ربانی» بوده و بین ایرانیان به شام خداوند هم معروف است، نان و شراب یا آب انگور می‌خورند که یادآور شام آخر عیسی مسیح با حواریون یا شاگردانش است. حکومت جمهوری اسلامی، نوکیشان مسیحی را عملا به عنوان مسیحی به رسمیت نمی‌شناسد و نوکیشان مسیحی با اجرای این آیین دینی در مواردی با اتهام شرب خمر روبرو می‌شوند که از قوانین فقهی ویژه مسلمانان است. در کلیسای خانگی، مسیحیان به شکلی کاملا مسالمت‌آمیز براساس باورشان پرستش می‌کنند. تساوی در برابر قانون امری غیرقابل انکار است. کتاب مقدس نوکیشان مسیحی همان کتابی است که مسیحیان ارمنی و آشوری در کلیساهای خود و به زبان خود می‌خوانند. پس هیچ عمل مجرمانه‌ای در کلیساهای خانگی صورت نمی‌گیرد. از منظر قانون چگونه است که کلیساهای خانگی جرم است ولی مساجد خانگی و جلسات خانگی دعای مسلمانان شیعه مجاز است؟ حق آزادی دین و عقیده باید برای همه شهروندان، فارغ از باور آنها باشد.


در همین حال سال گذشته، دادگاه تجدیدنظر محکومیت نوکیشان مسیحی یوسف ندرخانی و صاحب فدایی، را از ده سال به شش سال و محکومیت محمدرضا (یوهان) امیدی را از ده سال به دوسال زندان کاهش داد.


یک نمونه دیگر زوج نوکیش مسیحی سارا احمدی و همایون ژاوه هستند که به دلیل فعالیت صلح‌آمیز عقیدتی به ترتیب به هشت و دو سال زندان محکوم شده‌اند. همایون ژاوه از بیماری پارکینسون به شدت رنج می‌برد و همسرش از او پرستاری می‌کند.


کلیسا و آزادی دین و عقیده، حق همه مسیحیان است، چه نوکیش و چه مسیحی‌زاده. تعطیلی کلیساها، تصاحب املاک کلیسایی، بازداشت مسیحیان و جلوگیری از حضور آنها در کلیساها و تهدید آنها همگی نقض آشکار ماده هجدهم از اعلامیه جهانی حقوق بشر در زمینه آزادی دین و عقیده است. این در حالی است که ایران هم از امضاء کنندگان این اعلامیه جهانی است.

این برخوردها با انتقادات شدید مجامع بین‌المللی روبرو بوده است. به عنوان مثال کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل متحد در پاییز سال گذشته با صدور قطعنامه‌ای

«نقض شدید» حقوق بشر در ایران از جمله نقض حقوق زنان، شکنجه زندانیان و نقض حقوق اقلیت‌های دینی و مذهبی را محکوم کرد و از حکومت جمهوری اسلامی خواسته تا به مصونیت آمران و عاملان جنایت علیه اقلیت‌های دینی و مذهبی پایان دهد.


در فهرست سالانه‌ی دیدبان جهانی آزار مسیحیان که توسط سازمان بین‌المللی درهای باز منتشر شده، ایران در رتبه‌ی هشتم جهان در زمینه‌ی آزار و جفا بر مسیحیان قرار گرفته است. سال گذشته ایران در رتبه نهم جهان قرار داشت و در تمام دوران حکومت روحانی، هیچ‌گاه رتبه‌ ایران از ۱۰بالاتر نرفت و شاهد بهبودی در این زمینه نبودیم. این در حالی است که اختلاف امتیاز ایران در مقایسه با کشورهایی که در رده‌های چهارم به بعد در این فهرست قرار دارند بسیار کم است.


‏تعیین نوع و شدت فشار بر جامعه مسیحی در ایران تا چه حد تحت تاثیر تصمیمات رئیس جمهور است؟ آیا با تغییر رئیس جمهور می‌شود امیدی به کاهش آزارها علیه مسیحیان داشت یا این که برنامه‌ای مشخص و سیستماتیک علیه جامعه مذکور وجود دارد؟

همان‌طور که پیشتر اشاره کردم تبعیض‌های قانونی بسیاری در قوانین ایران وجود دارد که در تعارض جدی با معیار‌های حقوق بشری بین‌المللی است. متاسفانه حکومت ایران به شکلی ساختاری و با نفرت‌پراکنی و اتهامات امنیتی واهی به عادی‌سازی نقض حقوق اقلیت‌های دینی به ویژه ادیان غیر رسمی مانند بهاییان و نوکیشان مسیحی می‌پردازد و این از سیاست‌های کلان نظام است. در دوره‌هایی سرکوب اقلیت‌های دینی شدت بیشتری داشته است ولی عملا از آغاز انقلاب یک سیاست دنبال شده است. اقلیت‌های دینی تنها به دلیل عمل به باور و ایمان خودشان هدف آزار، فشار و تعقیب قضایی حکومت ایران قرار می گیرند. فعالیت‌های مسالمت‌آمیزی مثل برگزاری جشن خصوصی کریسمس و برپایی کلیساهای خانگی می‌تواند احکام سنگینی را به دنبال داشته باشد. ولی قوه قضاییه ایران از این کارها که از حقوق بنیادین هر شهروند باید باشد با عنوان اقدام علیه امنیت ملی و فعالیت‌های غیر قانونی کلیسایی و حتی اصطلاح نامفهوم «مسیحیت صهیونیستی» یاد می‌کند و رئیس جمهور‌های ایران هم آن چنان تلاشی برای ایجاد کاهش رنج اقلیت‌های دینی و جلوگیری از این فشارها انجام نداده‌اند. پس در پاسخ به پرسش شما باید بگویم که در ایران تغییرات مثبت در زمینه‌ حقوق بشر معمولا بسیار کند به پیش می‌رود و بعید می‌دانم که با تغییر رئیس جمهور شاهد تغییراتی اساسی باشیم. ولی انسان با امید زنده است و باید تلاش کرد و ایستاد. هدف ما به عنوان مدافعان حقوق بشر آگاهی‌رسانی، حمایت‌گری و کاهش رنج انسان‌ها است و در حد توان این کار ر ا ادامه خواهیم داد.


‏ریاست جمهوری تا چه حد مسئول نقض حقوق بشر در دوران ریاستش است؟ آیا می‌تواند مدعی شود که تصمیم‌گیرنده اصلی نبوده و از زیر بار پاسخگویی شانه خالی کند؟

هر چند در ایران همه‌ اختیارات در دست رئیس جمهور نیست و سازمان‌های امنیتی موازی فعالیت دارند ولی رئیس جمهور و مسئولان نظام به ویژه آمران و عاملان و همچنین مباشران و لابی‌های آنها در داخل و خارج از کشور به عنوان بخشی از این سیستم، همه باید پاسخگوی نقض حقوق انسان‌ها در ایران باشند. محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه دولت روحانی ادعا کرده بود که اقلیت‌های دینی در ایران آزاد هستند و گفته بود: «ما در ایران هیچ کسی را به خاطر عقیده‌اش زندانی نمی‌کنیم». ولی از سوی دیگر حدود دو سال پیش، محمود علوی وزیر اطلاعات دولت روحانی برای نخستین بار از اقدامات این وزارتخانه و همکاری با حوزه‌های علمیه برای مقابله با گسترش مسیحیت در کشور پرده برداشت. همچنین محمود علوی در سخنانش اذعان کرد که «افرادی گرایش به مسیحیت پیدا می‌کنند که جزو افراد عادی جامعه هستند مثلا کارشان ساندویچ فروشی و امثال اینها بود و خانوادگی مسیحی می‌شدند.»


این گفته‌های وزیر اطلاعات کاملا در تضاد با اتهامات امنیتی است که دادگاه‌های انقلاب علیه نوکیشان مسیحی استفاده می‌کنند و آنها را ماموران دوره‌دیده و جاسوسان کشورهای غربی معرفی می‌کنند. از آنجا که نقض بی‌شمار حقوق اقلیت‌های دینی در دوره روحانی ادامه داشته است و توسط وزارت‌خانه‌های او هماهنگ و اجرا شده‌ است، پس شکی نیست که رئیس‌جمهور به عنوان رئیس دولت کاملا در برابر نقض آشکار حقوق انسان‌ها مسئول است و باید پاسخگو باشد.


حکومت ایران باید تمامی اقلیت‌های دینی از جمله ادیان غیر رسمی و مسیحیان فارسی زبان را در برابر قانون به عنوان شهروندان کامل به رسمیت بشناسد و تمامی زندانیان عقیدتی را بدون قید و شرط ازاد کند تا آنها هم بتوانند از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی خودشان برخوردار شوند. فارغ از قوم و نژاد و باور، ایران متعلق به همه ایرانیان است. به امید روزی که شهروندان درجه یک و دو در ایران نداشته باشیم. به قول شاملو: «من آن روز را انتظار می‌کشم، حتی روزی که دیگر نباشم.»

 گسترش بحران بی‌آبی به نقاط مختلف ایران؛ مردم همدان روزانه ۱۲ ساعت آب ندارند همزمان با ادامه قطع آب شهرکرد برای بیش از ۱۰ روز و اعتراض شهرون...