بررسی ادعای تاجزاده؛ سران جمهوری اسلامی در دهه شصت و «توبه» بازیگران پیش از انقلاب
مصطفی تاجزاده، معاون وقت وزارت کشور در دولت محمد خاتمی که این روزها برای انتخابات ریاستجمهوری پیشرو اعلام نامزدی کرده، اخیراً در گفتوگویی بحث ممنوعیت فعالیت برخی بازیگران شاخص پیش از انقلاب را بار دیگر مطرح کرده است.
آقای تاجزاده در زمان نخستوزیری میرحسین موسوی بهعنوان معاون امور بینالملل وزارت ارشاد (سالهای ۶۳ تا ۶۷ و در دوره وزارت محمد خاتمی) مشغول به کار بود. او در این مصاحبه تأکید کرده است که حرفهایی که در مورد ایجاد محدودیت توسط آقایان موسوی و خاتمی برای هنرمندان و ممنوع کردن برخی از آنها از فعالیت در دهه شصت زده میشود، صحت ندارد.
بهگفتهٔ آقای تاجزاده، «در دهه شصت افرادی مانند محمد بهشتی (مدیر وقت بنیاد فارابی) و فخرالدین انوار(معاون سینمایی وقت) جلوی فعالیت چند هنرپیشه زمان شاه را گرفتند تا امکان فعالیت برای بقیه را باز کنند.»
در سالها و دهههای گذشته، معمولاً نوک پیکانِ انتقاد از ممنوع کردن بازیگران شاخص قبل از انقلاب از فعالیت، به سمت مدیران سینمایی وقت گرفته شده است.
چندی پیش رادیوفردا با انتشار مطلبی به بررسی روند ممنوعیت از فعالیت بازیگران مطرح پیش از انقلاب پرداخت. جدا از وجه انتخاباتی ادعای اخیر آقای تاجزاده که میتواند بهنوعی برای جلبتوجه دیگران در مقابل اصولگرایانی باشد که هم ارکان قدرت را در دست دارند و هم کارنامه حجیم آنها در زمینه سانسور فرهنگ و بهطور خاص سینما روشن است، در این یادداشت میتوانید مواضع سردمداران حاکمیت در دوران مدنظر آقای تاجزاده را مرور کنید.
چهار مقام اصلی حاکمیت، علی خامنهای (رئیسجمهور وقت)، میرحسین موسوی (نخستوزیر وقت)، اکبر هاشمی رفسنجانی (رئیس مجلس وقت) و محمد خاتمی (وزیر ارشاد وقت) در سال ۱۳۶۳ و در جریان برگزاری سومین دوره جشنواره فیلم فجر با بولتن رسمی این جشنواره گفتوگو کردند؛ گفتوگوهایی با سؤالاتی یکسان دربارهٔ سینما و سیاستهای سینمایی در جمهوری اسلامی. (متن اینگفتوگوها در جلد دوم کتاب تاریخ سینمای ایران تألیف جمال امید در دسترس همگان است.)
یکی از سؤلات این مصاحبهها مشخصاً دربارهٔ فعالیت هنرمندان قبل از انقلاب و دستاندرکاران قدیمی سینماست به این قرار:
«دستاندرکاران قدیمی سینما در ردههای مختلف به دو گروه تقسیم میشوند. گروهی عهدهدار وجه فرهنگی و گروهی عهدهدار وجه تکنیکی آن میباشند. در مورد گروه اول تیپهای مختلف وجود دارد. برخی شهرت به فساد دارند، برخی مخالف جمهوری اسلامی هستند و برخی از انقلاب تمکین می کنند. برخی هم سینما را رها کردهاند. در مورد طرز برخورد، گروهی معتقدند به هیچکدام اجازه کار داده نشود و بعضی میگویند باید فرق قائل شد. بعضیها معتقدند که با کنترل و نظارت باید به همه کار داد. به نظر شما با اینها چهطور باید برخورد کرد؟»
میرحسین موسوی: اگر توبه هم کردند، در کارهای دیگر مشغول باشند
میرحسین موسوی، نخستوزیر وقت، موضع روشنی در جواب دادن به این سؤال گرفته و بهصراحت فعالیت بازیگران و ستارگان سینمای قبل از انقلاب را در دوران انقلاب اسلامی مجاز نمیداند.
او در جواب چنین گفته بود: « از گروههای فنی میتوان استفاده کرد جز در مواقعی که مخالف نظام جمهوری اسلامی باشند. در زمینه کارگردانان و نویسندگان، به اعتقاد بنده از چهرههایی که نشان بدهند صمیمانه در خدمت نظام جمهوری اسلامی هستند، با دقت و نظارتی که روی کار آنها میشود، میتوانند کار کنند و آثار خود را عرضه کنند. در مورد بازیگران، کسانی که قویا در خدمت نظام طاغوت و ارزشهای حاکم در آن زمانه بودهاند، نباید در فیلمها ظاهر شوند. اینگونه بازیگران یا ستارههای طاغوت بهتر است اگر توبه نیز کردهاند، در کارهای دیگر مشغول باشند.»
آقای موسوی در پاسخ به پرسش دیگری در مورد سینمای مطلوب جمهوری اسلامی، به دو مجموعهای که آن سالها در برنامه کودک تلویزیون پخش میشد، اشاره میکند: «اگر مراد از فیلم سرگرم کننده، فیلمی شبیه محله بروبیا و در شکل نو آن، محله بهداشت است، بنده این فیلم را برای جامعه بدآموز میدانم.»
میرحسین موسوی در ادامه صحبتهایش از مجموعه «سلطان و شبان» هم به عنوان اثری سرگرمکننده نام میبرد و در ادامه، تولید فیلم «توبه نصوح» ساختهٔ محسن مخملباف و نظایر آن را «حرکتی هوشیارانه» مینامد.
محمد خاتمی: اگر مدعی توبه بودند، در جامعه فعالیت کنند ولی در صحنه فرهنگ و هنر جایی ندارند
پاسخ محمد خاتمی، وزیر ارشاد وقت، نیز به این سؤال تفاوت چندانی با نظر میرحسین موسوی ندارد. او هم اعتقاد داشت که ستارگان سینمای قبل از انقلاب جایی در سینمای بعد از انقلاب ندارند، حتی به شرط توبه:
«... به نظر اینجانب، مشتهرین به فساد و کسانی که مروج پلیدترین جنبههای فرهنگ ضداسلامی بودهاند نباید کارهای فرهنگی و از جمله وجه فرهنگی سینما را به آنان سپرد. هرچند اگر مدعی باشند که توبه کردهاند، بسیار خوب در جامعه میتوانند به فعالیتهای مختلفی مشغول شوند. ولی در صحنه فرهنگ و هنر جایی برای آنان نیست. معتقدم که رعایت این اصل، صرفنظر از اینکه خود یکی از مصادیق بارز پالایش فرهنگی است، حداقل احترامی است که به انقلاب خونبار اسلامی میگذاریم...»
آقای خاتمی در ادامه بدون اینکه مصادیق «فساد» را در دیدگاه خودش تبیین کند، استثنایی برای کسانی که از نظر او «به فساد شهرت نداشتند و خود را متعلق به این نظام میدانند» قائل میشود و میگوید که «میشود از وجود آنها نه به عنوان محور کار فرهنگی بلکه به موقعیت در نقشهای غیرمثبت استفاده کرد.»
اوج مخالفت با حضور بازیگران شاخص پیش از انقلاب در سینمای بعد از انقلاب با توقف نمایش فیلم «برزخیها»، ساختهٔ ایرج قادری، رقم خورد.
«برزخیها» با بازی محمدعلی فردین، ناصر ملکمطیعی و ایرج قادری از چهارشنبه چهارم خرداد سال ۶۱ روی پرده رفت و پس از هجوم تماشاگران به سینماها برای دیدن فیلم، روزنامه کیهان در نهم خرداد ۶۱ اعتراضات به اکران «برزخیها» و البته ترکیب بازیگرانش را با انتشار مقالهای تند و تیز کلید زد.
در زمان چاپ این مطلب اعتراضی، محمد خاتمی سرپرست روزنامهٔ کیهان بود.
پایین کشیده شدن فیلم ایرج قادری از پردههای سینماها باعث کنارهگیری مدیران وقت وزارت ارشاد شد و سپس محمد خاتمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را در دست گرفت.
علی خامنهای: بیشتر از چهرههای جدید استفاده شود
علی خامنهای، رئیسجمهوری وقت نظام، در پاسخ به این سؤال موضع صریحی اتخاذ نمیکند و بیشتر به کلیگویی میپردازد. او از اساس اهمیت بازیگران را در مقوله فیلمسازی «درجه دو» میداند و بر اهمیت «کارگردان و سناریونویس» تأکید میکند. بعد هم میگوید بهتر است از چهرههای جدید و جوان استفاده کنید تا میدان برای جوانان انقلابی باز شود.
هاشمی رفسنجانی: اصل بر این باشد که بتوانند برگردند
نرمترین موضع در قبال بازگشت بازیگران قبل از انقلاب به عرصهٔ سینمای دوران انقلاب را اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی، اتخاذ کرده است.
هاشمی رفسنجانی در پاسخ به سؤال مطرحشده چنین پاسخ داده است:
«به طور کلی ما اصل را باید بر این بگذاریم که از این هنرمندان – چه فنی و چه فرهنگی- بهتر این است که استفاده شود. اصل بر این نباشد که اینها را طرد کنیم... آنها را حتما باید کمک کرد بیایند به صحنه، مخصوصا با توجه به مسئله توبه که در اسلام هست... اگر ما با رویه خشن برخورد کنیم با آنها، همهٔ درها را ببندیم، این برخلاف مکتب اسلام است... بنابراین نظر من این است که هنرمندان گذشته، اصل بر این باشد که بتوانند برگردند... البته استثناهایی هم دارد. بعضی از آنها آنقدر آلوده بودند که بسیار مشکل است برگردند و این استثنا باز هم معنایش این نیست که درها به روی اینها بسته شده. اینها میتوانند جور دیگری خدمت کنند... اما کسانی که میخواهند خدمت بکنند باید راه برایشان باز باشد.»
با وجود این اظهارات، در دوران ریاستجمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی بهجز یک مورد صدور اجازهٔ فقط کارگردانی به ایرج قادری، نهتنها تفاوتی در وضعیت فعالیت ممنوعشدهها رخ نداد که از آن دوران بهعنوان یکی از سیاهترین دوران برای فرهنگ و هنر یاد میشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر